گشت ایران

Gasht Iran

Gasht Iran

گشت ایران

با سلام و ادب ، هدف از ایجاد این سایت ، آشنایی هر چه بیشتر هموطنان عزیز با آثار باستانی و فرهنگی ; نقاط دیدنی و توریستی کشور ، جشنواره های داخلی و اطلاع از بهترین هتل ها و رستوران های ایران میباشد.ما را از راهنمایی ها و نظرات ارزشمند خود بهره مند فرمایید.

تبلیغات
Blog.ir بلاگ، رسانه متخصصین و اهل قلم، استفاده آسان از امکانات وبلاگ نویسی حرفه‌ای، در محیطی نوین، امن و پایدار bayanbox.ir صندوق بیان - تجربه‌ای متفاوت در نشر و نگهداری فایل‌ها، ۳ گیگا بایت فضای پیشرفته رایگان Bayan.ir - بیان، پیشرو در فناوری‌های فضای مجازی ایران
آخرین نظرات
@ علی خواجه سرویکاروانسرای خرگوشی متعلق به دوره صفویه است و در جاده قدیم یزد-اصفهان قرار دارد، نزدیک ترین شهر به این کاروانسرا شهر عقدا است که در 60 کیلومتری آن قرار دارد و نزدیکترین روستا، روستای سرو علیا است که در ۲۵ کیلومتری آن قرار دارد. نزدیک ترین آبادی تا این کاروانسرا در فاصله 7 کیلومتری است که یک آبادی تک خانوار است به نام کاییون که مردم بسیار خونگرمی هستند. ابعاد این قلعه 80*80 متر است که شامل صفه ها، حجره ها و اصطبل است، دیواره روی پشت بام دو متر عرض دارد و یک مخزن آب به صورت آب انبار در وسط آن قرار دارد که عموما در آن آب تمیز قابل دسترس است، چوپانان از این مکان به عنوان اقامتگاه استفاده می کنند، لازم به ذکر است داخل رباط یک چشمه آب بسیار گوارا و آشامیدنی وجود دارد!!! کاروانسرا کاملا داخل طبیعت بکر و وسط کویر قرار گرفته و می توان از آن به عنوان یک رصدگاه بسیار زیبا و مناسب استفاده کرد (تا قدر 6 و گاها تا 6.5 قابل رویت است) آلودگی نوری و مانع در سطح افق وجود ندارد، فقط ممکن است گاهی اوقات در سطح افق غبار داشته باشیم ولی به جرئت می توان از آن به عنوان بهترین رصدگاه ها نام برد.به تمام گردشگران و توریست ها مخصوصا افرادی که با منطقه آشنا نیستند توصیه میکنم حتما برای رفتن به این قلعه از ساکنین روستای سروعلیا کمک بگیرند.راه دسترسیبرای رسیدن به این رصدگاه از شهر عقدا در جاده قدیم یزد-اصفهان در مسیر اردکان به نایین جدا می شود و پس از پشت سر گذاشتن روستاهای مزرعه نو، خلیل آباد و سروعلیا وارد بیابان سرو علیا و از آنجا وارد بخشی از بیابان سروعلیا به نام خرگوشی می شویم که این کاروانسرا در دل این کویر جای دارد تا سرو علیا مسیر آسفالته است ولی از آن جا برای رسیدن به کاروانسرا باید مسافت 25 کیلومتر شنی را بپیمایید.این کاروانسرای متروک در محیطی بکر و خالی و رعب آور ساخته شده و چنان پرت و دور افتاده است که در حال ویرانی است و به عقیده اهالی روستاها رفتن به آن جا خطرناک است چون به نظر خرافی آنان آن مکان جن دارد!!!!!! البته این بیابان دارای شب های واقعا ترسناک است و دارای گرگ و... است.بهترین وسیله برای رسیدن به این قلعه این است که به روستای سروعلیا سفر کنید و با با مردمان خونگرم و مهمان نواز آنجا مشورت و پس از استراحت کافی و بازدید از این روستا، با اطلاعات کافی و جامع و بدون هیچ دغدغه ای به آنجا بروید.
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۹ اسفند ۹۱ ، ۰۴:۲۰
رضا نورمحمدی
بوشهر مأمن گور دختر، بنایی شبیه به آرامگاه کوروشپس از عبور از شهر برازجان و دالکی در مسیر جاده برازجان – شیراز و تقریبا 200 متر بعد از ایست و بازرسی و در کنار پل نمازی سه راهی‌ای وجود دارد که به شهر تنگ ارم منتهی می‌شود. در جنوب شهر تنگ ارم و جاده ارتباطی که به بوشکان ختم می‌شود نیز سه راهی دیگری وجود دارد که به سمت شرق و از روستاهای موردخیر، کنارسیاه و کفتار و عبور کرده و پس از گذر راه پرپیچ و خم و صعب‌العبور وارد جلگه بزپر می‌شود که از جبهه شرق آن نیز به جلگه سرمشهد منتهی می‌شود، جایی در استان بوشهر که مامن بنای تاریخی گور دختر است.پیشینیه تحقیقات و مطالعات بنای گور دختر «پروفسور ریچارد نلسون فرای» نخستین نویسنده‌ای بود که به وجود چنین اثری در دشت بسپر پی برد. وی در سال 1948 (1327 هجری خورشیدی) از ناحیه سرمشهد دیدن کرد و درباره آثار و نوشته‌های ساسانی آن مطالب بسیار ارزنده‌ای منتشر کرد. اما نتوانست خود آرامگاه بسپر را ببیند و یا مطالعه دقیقی درباره آن داشته باشد. در سال 1950 (1329 هجری خورشیدی) «پروفسور والتر برنوهنینگ» به همراه «محمدتقی مصطفوی» به سر مشهد رفتند تا از نوشته‌های ساسانی آن ناحیه قالب‌گیری کنند و از اهالی سر مشهد شنیدند که در نزدیکی آنجا یکی 2 اثر باستانی وجود دارد. اما به دلایلی نتوانستند از آن آثار دیدن کنند و به بازگویی آنچه شنیده بودند بسنده کردند.در سال 1960 «پروفسور لوئی واندنبرگ» بلژیکی در تحقیقی بسیار ارزنده درباره شیوه ساختمانی و تاریخ تقریبی گور دختر سخن گفت و احتمال انتساب آن را به یکی از نخستین شاهان هخامنشی به میان آورد.در همان سال «دیوید استروناخ» از گور دختر دیدن کرد و نظریه واندنبرگ در باب تاریخ تخمینی آن را پذیرفت. در سال 1966 «کارل نیلندر» با بررسی در ریخت و اندازه بست‌های فلزی تخت جمشید و پاسارگاد و میزان به کار گرفته شدن انواع آنها در بناهای هخامنشی، توانست راهی برای تعیین تاریخ تقریبی پاره‌ای از آن ساختمان‌ها به دست آورد و بر مبنای همین تحقیق گور دختر را متعلق به سده پنجم پیش از میلاد دانست. نظریه وی را بسیاری از جمله استروناخ و شهبازی پذیرفته‌اند.در سال‌های 1380 و 82 «علی‌اکبر سرفراز» بنای گور دختر و جلگه بزپر را مورد بررسی و شناسایی قرار داد و بنای گور دختر را متعلق به شاهان اولیه هخامنشی و کوروش اول پسر چیش پش و مقبره بالای آن را مربوط به همسر ایلامی وی می‌داند. معماری بنای گور دختر گور دختر بنایی است مستطیل شکل به بلندی 45/4 متر با بامی شیروانی شکل که از تخته سنگ‌های کرم رنگ بزرگ ساخته شده است. این بنا بر روی یک مصطبه سنگی بنا شده که زیرسازی اولیه و سکوسازی برای این بنا بوده است. شالوده اصلی آن شفته‌ریزی و شن‌های رودخانه‌ای است که مصطبه و پایه اصلی و اولیه بنا بر روی آن ساخته و پرداخته شده است. بر روی مصطبه سه ردیف سنگ به صورت پلکانی ایجاد شده که به اتاقک اصلی منتهی می‌شود. پائین‌ترین رج که بر روی زمین است 10/5 متر طول و 40/4متر عرض دارد. ارتفاع سنگ‌ها که به صورت پلکانی بر روی هم قرار گرفته 34 سانتیمتر است. اتاقک بالایی که بر روی پلکان‌ها ایجاد شده 40/3 متر ارتفاع، 95/2 متر طول و عرض آن 30/2 متر است. ضخامت دیوارهای سنگی این بنا در حدود 75 سانتیمتر است و بنابراین اطاق آرامگاه از درون 20/2 متر طول و 55/1 متر عرض دارد و ارتفاع آن از کف تا سقف مسطح آن 05/2 متر است. بنای مستطیل شکل گور دختر به طور کامل از 22 قطعه سنگ ساخته شده که هیچگونه ظرافت‌کاری در آن دیده نمی‌شود و به صورت خیلی ابتدایی سنگ‌ها را برش و حجاری نموده‌اند. در جبهه شمالی بنا با احتساب سنگ درگاه ورودی 5 قطعه، در جبهه غربی 4 قطعه سنگ، جبهه شرقی 3 قطعه، جبهه جنوبی 7 قطعه و سقف آن نیز از 3 قطعه سنگ ساخته شده است. سنگ‌های به کار رفته در این بنا از کوه‌های شرق جلگه و نزدیک به تنگه سه چاه جنوبی جدا شده و به محل انتقال داده شده‌اند. تمامی سنگ‌های اتاقک آرامگاه به وسیله بست‌های فلزی که به صورت توکار هستند و هیچکدام از آنها در ظاهر بنا دیده نمی‌شوند.بنا دارای یک در ورودی با ابعاد 70 ×90 سانتیمتر است که اندکی رو به شمال غربی است. هیچگونه نشانه‌ای که مربوط به قفل و بست سنگ درگاه باشد دیده نمی‌شود و احتمال می‌رود که اصلا سنگ درگاهی نداشته است و اگر هم داشته به صورت خشکه چین و بدون هیچگونه پاشنه در یا قفل و بستی ایجاد کرده‌اند. بر بالای درگاه ورودی و نزدیک به سقف فضای طاقچه مانندی به صورت مربع شکل به ابعاد 25×25 سانتیمتر دیده می‌شود که از پشت بسته شده است.گاهنگاری بنای آرامگاه گور دختر تاریخ‌گذاری آرامگاه گور دختر به دلیل نبود هر نوع سنگ نبشته‌ای برای محققان و باستان‌شناسان مشکل بوده است. به این دلیل آنها با توجه به شیوه معماری و کارکرد آن و با توجه به نوع مصالح و شیوه برش و وصالی سنگ‌ها تاریخ‌گذاری چندگانه‌ای ارائه ‌کرده‌اند. اکثر محققان که این بنا را از نزدیک دیده‌اند و مورد مطالعه قرار داده‌اند معتقدند از این نظر که بنا مربوط به دوره هخامنشی است هیچ شکی نیست ولی درباره اینکه این بنا مربوط به چه دوره‌ای از هخامنشی و مربوط به کدام پادشاه یا شاهزاده بوده است نظریات متفاوتی ارائه داده‌اند. از زمان داریوش به بعد در دوره هخامنشی شیوه تدفین تقریبا به یک شکل و فرم صورت می‌گرفته و همه قبرها در بدنه کوه به صورت دخمه‌های ایجاد می‌شده‌اند که این دخمه‌ها دارای قبوری بوده‌اند که جسد در آن قرار می‌گرفته که بعضا مانند آرامگاه داریوش دارای 9 قبر و آرامگاه پادشاهان دیگر نیز به طور متفاوت دارای قبوری بوده‌اند.اما آرامگاه کوروش در پاسارگاد آرامگاهی جدا از آرامگاه‌های پادشاهان بعد از خود است، این آرامگاه با سبک معماری و الگوی مذهبی غیر از پادشاهان دیگر و همچنین الهام گرفته از معماری بومی محلی و معماری همسایگان شاهنشاهی خود است.نمونه چنین آرامگاهی در ایران تنها در منطقه پشتکوه برازجان در بزپر دیده می‌شود که از لحاظ معماری بسیار شبیه به هم، ولی آرامگاه کوروش در مقیاسی بزرگتر و اختلاف اندکی در شیوه معماری آن مشاهده می‌شود.این دو بنا نشان‌دهنده این است که هر دو شخص پادشاه دارای یک نوع مذهب و از لحاظ اعتقادی بسیار به هم نزدیک هستند که برای ساخت آرامگاه خود از دیگری وام گرفته شده است. بحث مهم اینجاست که چرا در زمان پادشاهان بعد از کورش این نوع و شیوه آرامگاهی دیگر ساخته نشده ولی در زمان داریوش به بعد آرامگاه‌های آنها شبیه به هم و همان سبک رعایت شده است. بحث مهم دیگر این است که آیا آرامگاه کوروش زودتر ساخته شده یا آرامگاه گور دختر بزپر و کدامیک از دیگری وام گرفته شده است. نتیجه قابل بحث این است که در زمان پادشاهی بعد از کوروش و در زمان داریوش، فرم آرامگاها با آرامگاه کوروش کاملا فرق دارد و سبک ساختن آرامگاه شبیه آرامگاه کوروش دیگر تکرار نشده و این تنها سبکی است که در زمان کوروش ساخته و متوقف شده است و نمی‌توان پنداشت که بعد از چند سال آرامگاهی شبیه به آرامگاه کوروش در جلگه بزپر برای یکی از شاهزادگان هخامنشی ساخته شود در صورتی که تمام شاهان هخامنشی از زمان داریوش به بعد سبک قبور دخمه‌ای استفاده شده است.آرامگاه گور دختر از نظر معماری بسیار شبیه به آرامگاه کوروش است ولی از لحاظ ساخت و ساز معماری در ابعادی کوچکتر از آرامگاه کوروش ساخته شده و از نظر معماری بسیار ساده، سنگ‌هایی به صورت خشکه چین و فاقد نشانه‌های شانه سنگ تراشی و بسیار مبتدی ساخته و پرداخته شده است. با این شواهد به نظر می‌رسد که آرامگاه گور دختر باید قبل از آرامگاه کوروش ساخته شده باشد. اگر بعد از آرامگاه کورش این اثر ساخته شده بود مطمئنا از لحاظ ساختار معماری بهتر از آرامگاه کوروش ساخته می‌شد نه اینکه این بنا به صورت بسیار ابتدایی و ساده که در برش سنگ‌های آن می‌توان مشاهده کرد.
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۹ اسفند ۹۱ ، ۰۴:۲۰
رضا نورمحمدی
معبد داش کسن یکی از بی نظیرترین معابد سنگی ایران است؛ معبدی با طرح اژدها که وقتی گردشگران آن را می بینند تصور می  کنند با معبدی چینی روبرو هستند اما این اثر تاریخی یادگاری از دوره ایلخانیان استبنایی صخره ای در زنجان، مشهور به معبد داش کسن در 10 کیلومتری جنوب شرقی سلطانیه، در نزدیکی روستای ویر، از توابع همین بخش قرار گرفته است. این مجموعه در محوطه ای به شکل مستطیلی ناقص، به طول 400 متر و عرض 50 تا 300 متر دیده می شود.درون این مجموعه، سه غار نسبتا عمیق در دل کوه کنده شده است که کنده کاری های زیبایی دارند. از نقش های این کنده کاری ها، می توان به دو تصویر اژدها که در مقابل یکدیگر به شکل قرینه حک شده اند و طول هر یک 3/5 متر است اشاره کرد. در طرفین این نقش ها، محراب های زیبای نقش داری با طرح های اسلیمی، گل و بوته و مقرنس های سنگی کنده کاری شده اند. مجموعه آثار کنده کاری این محل، یادگار هنرمندان چینی است که به فرمان اولجایتو از چین فراخوانده شده بودند.   بر اساس فرضیه ای، غارهای «داش کسن» در دو دوره تاریخی جدا از هم مورد استفاده قرار گرفته است. در دوره نخستین، این غار نیایشگاه آئین مهرپرستی در عهد ساسانی بوده است اما از این دوره آثاری به جای نمانده است. دوره دوم که نقش های اژدها، برگ مو، پیچک و طرح های اسلیمی، یادگار آن دوره است، به دوران فرمانروایی ایلخانان تعلق دارد.   سنگ های سبز به کار گرفته شده در حصار ارگ سلطانیه، مطمئنا از محل تاریخی داش کسن (سنگ بر) بریده شده است. در نتیجه برش و انتقال سنگ، فضای لازم جهت کنده کاری و دخمه سازی در این محل فراهم شده و این مکان با اندکی تغییرات به آرامگاه تبدیل شده است. بنابراین، محوطه تاریخی داش کسن را می توان در ردیف آرامگاه های دوره ایلخانی نیز طبقه بندی کرد.معبد صخره ای داش کسن که به معنای سنگ تراشیده یا بریده سنگ است در جنوب شرقی روستای ویر در سینه کش ارتفاعات محلی سلطانیه قرار دارد، در این معبد علاوه بر استفاده از فن آوری پیشرفته زمان که پیامد رشد و تکامل فن سنگ تراشی با ابزار فلزی است، انتخاب مناسبترین نقطه نسبت به نقاط همجوار نمودار توجه و آشنایی کامل سازندگان آن با دانش زمین شناسی و معدنشناسی است.   به نظر می آید هنرمندان خلاق معبد صخره ای در خلق حجاری ها و کنده کاری های زیبا که در غرب و شرق این نیایشگاه گسترده شده علاوه بر مهارت در تکنیک سنگ تراشی از پاره ای اصول پیکرتراشی نیز الهام گرفته اند.اژدها نماد ظلم و پلیدیظهور و پیدایش این معبد صخره ای را می توان با توجه به شکل معماری (چلیپایی) آن و وجود فضاهایی مانند مهرابه های مهرپرستان به سده های اول و دوم میلادی بازگرداند و از سوی دیگر نحوه پرداخت نقوش آن متاثر است از اوضاع اجتماعی ایران قرن هشتم قمری، نقوش حجازی شده اژدها، طرح های گیاهی، ردیفی از بن نگاره ها روی گلدان هایی در دو سوی طاق هلالی که در دهه ها و سده های بعد، این شیوه تزئینی را بر گرداگرد ایوان های مساجد می بینیم، همراه با محرابی هایی با تزئینات مقرنسی، آمیزه ای از هنر ایران و چین را با مفهوم و محتوایی دیگر به وجود آورده.اژدهای نقش شده بر پیکره صخره ای داش کسن که در هنر و اندیشه ایرانی مظهر ظلم، ستم و پلیدی است با نفوذ قوم فاتح همچون محافظ همیشه بیدار که نشان از ارزانی، خیر، برکت، دولت و سلطنت دارد در هنر ایران جای می گیرد.   شکل گیری این معبد پس از مرگ ارغونشاه، با پشتکار الجای خاتون، خواهر سلطان محمد خدابنده آغاز شد، ولی به پایان نرسید. از نظر نقشه و نقوش تزئینی یکی از با ارزش ترین نمونه های معماری صخره ای در طول تاریخ معماری ایران به شمار می رود. در این معبد نقوشی از هنر چینی به کار رفته است.نقش های اژدها به طول پنج متر و عرض 1/5 متر در زمره بزرگترین نقوش تزئینی این معبد است که در پیچ و خم های شگفت انگیز خود رموز نهفته ای دارد. دیگر نقوش تزئینی این معبد، تاقچه های بسیار فاخری است که در ضلع شرقی و غربی معبد در کنار نقوش اژدها کنده شده اند. این تاقچه ها با مقرنس های بسیار زیبایی شکل گرفته که یادآور استادی هنرمندان سنگ تراش معبد در آن دوره است. همچنین نقوش اسلیمیکه در نوع خود ماهرانه تراشیده شده اند با طرح های بسیار متنوع بیانگر فعالیت هنرمندان مسلمان در پدید آوردن این معبد است.در ساخت این معبد، همواره پیروزی از تقارن طولی مد نظر بوده و این تقارن در کلیه بخ شهای معبد به چشم می خورد. معبد تاریخی داش کسن از سمت شمال به دشت سلطانیه و بنای تاریخی آرامگاه سلطان محمد خدابنده اشراف دارد. این معبد در کنار شهر قدیم سلطانیه با گنبد رفیع آن، آرامگاه چلبی اوغلو و آرامگاه ملاحسن کاشی، در مجموع محور فرهنگی تاریخی سلطانیه را تشکیل می دهد.چگونه به نقش اژدها برسیم؟راه رسیدن به معبد چندان مناسب نبوده و از روستای ویر به بعد کاملا خاکی و بدون تابلوی راهنما است. از حاشیه روستا تا معبد حدود پنج کیلومتر راه را باید طی کرد که بهتر است یکی از اهالی را به عنوان راهنما با خود همراه داشته باشید؛ تا برای یافتن محل معبد دچار مشکل نشوید. در کنار معبد یک کانکس کوچک وجود دارد که نگهبان معبد در آن زندگی می کند. معبد باستانی «داش کسن» یا آنچنان که جهانگردان آن را می شناسند: معبد اژدها؛ در حاشیه روستای «ویر» در حدود 15 کیلومتری شهر تاریخی سلطانیه واقع شده که به نقش دو اژدهای برجسته و چند محراب اسلامی در دو سمت خود و به قرینه یکدیگر مزین است.   یکی از دلایل معروف بودن این معبد به دلیل وجود نقش های اژدهای آن است که نمونه های مشابه آن را آنوبانینی در جای دیگری از ایران مشاهده نکرده است. طبق نظر برخی باستانشناسان، قدمت این معبد به قبل از اسلام باز می گردد که در زمان ایلخانان، نقوشی از جمله اژدها بر آن افزوده شده است.در حال حاضر، چیز زیادی از این معبد باقی نمانده و تنها سنگ های بزرگ و پرانده در گوشه و کنار معبد دیده می شود. محدوده معبد اژدها مستطیلی و به ابعاد تقریبی 100 متر در 50 متر است که یک قسمت از آن به واسطه حفاری در تپه ایجاد شده است. معبد در دامنه تپه ای قرار داشته و مشرف به دشت های وسیع و زیبایی است. مجموعه تاریخی داش کسن مرکب از ایوان ها، نقوش برجسته و محوطه های باستانی است که در جهات مختلف به ویژه نقش حجاری شده اژدها، منحصر به فرد و قابل توجه است.    آثار به جای مانده در محل؛ این احتمال را قوت می بخشد که ایلخان مغول «ارغون» بیش از گرایش به دین اسلام، اقدام به ساخت معبدی کرده است. تاثیر و تاثیر متقابل ایران و چین بر یکدیگر بیش از هر محل دیگری در این مکان مشهود است چنانچه تلفیق طرح های اسلیمی و نقش اژدها این موضوع را متذکر می شود.
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۴ اسفند ۹۱ ، ۰۴:۲۰
رضا نورمحمدی
مسجدی که روح و جان انسان ها را تسخیر می کندکاوش های باستان شناسی حکایت از این دارد که احتمالا این مسجد پیش ازورود اسلام به اصفهان مرکز مذهبی مهم شهر بوده و بصورت یکی از آتشکده‌های شهر اصفهان کاربری داشته‌است. کشف یک پا ستون، با تزیینات دوره ساسانیان، در منطقه شمالی مسجد، وجود بنایی قبل از اسلام را تایید می‌کند.این مسجد یکی از مهم‌ترین و قدیمی‌ترین ابنیه مذهبی ایران است و درباره تاریخچه تغییر و تحولات مسجد اختلاف نظرهایی وجود دارد ولی به نظر می‌آید ساخت مسجد جامع به قرون اولیه هجری و در زمان عباسیان بوده که در قرن سوم هجری محراب آن تخریب و جهت قبله آن اصلاح شده‌است.نکته جالب توجه در معماری این مسجد آنست که بخش‌های گوناگون آن در طول نزدیک به دوهزار سال شکل گرفته‌اند و طی این سالها همواره در حال مرمت و باز سازی بوده‌است که آخرین آنها بازسازی بخش تخریب شده بر اثر بمباران هواپیماهای عراقی در طول هشت سال جنگ ایران و عراق بوده‌است.مهم‌ترین طرحهای توسعه در دوران آل بویه و صفویه صورت پذیرفته‌اند. سبک معماری مسجد شیوه رازی است.تسخیر روح و جان انسان پرفسور آرتور پوپ باستان شناس و مورخ شهیر آثار هنری ایران در خاطرات خود از این مسجد می‌نویسد: «من آن روز وقتی به تماشای مسجد جامع اصفهان رفتم و در زیر این گنبد قرار گرفتم، متوجّه شدم که تمام وجودم در تسخیر گنبد و مسجد است؛ چون در زیر این گنبد به خوبی می‌توان به شاهکار فنا ناپذیر و خلّاقهٔ ایرانی‌ها پی برد و به عظمت مسجد و گنبد آن اعتقاد پیدا کرد. من از آن به بعد، بارها به مسجد جامع اصفهان رفتم و با تماشای گنبد این مسجد، زبان به تحسین گشودم و عشق و علاقهٔ خود را به اصفهان و ایران، روز افزون دیدم. به همین جهت می‌خواهم، بعد از این که دیده بر هم نهادم، جسدم را را در این خاک مقدّس دفن کنند.»اما شهرت این مسجد تنها به صحبت های این باستان شناس مشهور محدود نمی شود و ثبت میراث جهانی این اثر در سی و ششمین اجلاس کمیته میراث جهانی یونسکو باعث شد تا مسجد جامع عتیق اصفهان زبان زد خاص و عام شود.مسجدی که توسط مردم ساخته شد اما یک نکته جالب توجه در باره این مسجد این است که مسجد جامع عتیق اصفهان توسط مردم احداث و در طول سال ها نیز توسط مردم حفظ و نگهداری شد.آن طور که محمد حسن طالبیان مدیر تبیین پرونده های ثبت جهانی میراث فرهنگی و یکی از تهیه کنندگان پرونده ثبت جهانی مسجد جامع عتیق اصفهان به گزارشگر ما می گوید: مسجد جامع عتیق اصفهان مردمی ترین مسجد در طول تاریخ است که همواره در طول های گذشته مورد تکریم تمامی انسان ها اعم از شیعه، سنی، مسلمان و غیر مسلمان بوده است.او می گوید: در طول تاریخ سال هایی به ثبت رسیده است که در این مسجد شیعیان و برادران اهل تسنن باهم نماز می خواندند و این مسجد در حقیقت نماد وحد بین مسلمانان است.به گفته او معماری بی نظیر این مسجد باعث شده که مسجد جامع عتیق اصفهان الگوی مادر برای توسعه مساجد ایران و منطقه باشد.به گفته او بسیاری از مساجدی که بعد از مسجد جامع اصفهان در ایران و حتی منطقه ساخته شدند از این مسجد الگوبرداری کرده‌اند. وی با اشاره به قدمت مسجد جامع عتیق اصفهان اضافه می کند: 12 قرن است که بانگ اذان در این مسجد طنین‌انداز است که یکی از مهمترین خصوصیات بارز مسجد جامع عتیق اصفهان این است که این مسجد توسط مردم احداث شده است. وی با اشاره به جایگاه و موقعیت مسجد جامع عتیق اصفهان در بین مردم خاطرنشان می کند: در سال‌های گذشته مسجد جامع عتیق اصفهان محل تمرین حجاج قبل از اعزام به حج بود و حجاج در این مسجد اعمال حج را آموزش دیده و تمرین می‌کردند. طالبیان می افزاید: مسجد جامع عتیق اصفهان در حقیقت موزه معماری هنر اسلامی است. اجماع کشورها برای ثبت جهانی مسجد مسعود علویان صدر معاون میراث فرهنگی کشور نیز که پرونده مسجد جامع اصفهان را به همراه پرونده گنبد قابوس به کمیته ثبت جهانی یونسکو ارائه داده بود در باره جلسه این کمیته در شهر سن پترزبورگ روسیه و رای کشورهای عضو برای ثبت جهانی این مسجد می گوید: نکته بسیار حائز اهمیت در خصوص ثبت جهانی این مسجد اجماع تمامی کشورهای حاضر در جلسه کمیته ثبت جهانی یونسکو بود.به گفته وی این مسجد با رای قاطع و با استقبال و پشتیبانی بی نظیر کشورهای عضو در فهرست یونسکو به ثبت جهانی رسید و دفاع کشورهای عضو و رای قاطع و اجماع کامل آنان درخصوص ثبت جهانی یک پرونده بی سابقه است.وی با بیان این که مسجد جامع اصفهان به عنوان شاهکار نبوغ بشری و پایه‌گذاری گونه‌ای منحصر از مسجدسازی در جهان که به عنوان مسجد ایرانی شناخته می‌شود، می افزاید: در اجلاس میراث جهانی یونسکو در تیرماه امسال در سن‌پترزبورگ روسیه با موافقت همه کشورهای عضو به ثبت جهانی رسید. به گفته وی تبدیل مسجد شبستانی دوره عباسی به مسجد گنبددار و ایوانی که نشان از تجربه گرانسنگ ایرانیان در ایجاد فضاهای وسیع بدون ستون‌داشت برای اولین‌بار در این مکان مقدس تحول نوینی را در تکنولوژی ساخت و معماری فاخر مسجد ایرانی به وجود آورد. علویان صدر خاطر نشان می کند: فرایند ابداع مسجد یک ایوانی و توسعه آن به دو ایوانی و چهار ایوانی که منحصر و مختص مسجد ایرانی است در مسجد جامع اصفهان به منصه ظهور رسیده است. معاون میراث فرهنگی کشور یادآور شد: تداوم تقدس مسجد جامع اصفهان در طول زمان به ویژه وجود آرامگاه بزرگانی چون علامه مجلسی به ارزش‌های این مسجد افزوده است. به گفته علویان صدر در زمان مطرح شدن پرونده مسجد جامع عتیق اصفهان در کمیته میراث جهانی یونسکو حتی یک کشور عضو این کمیته برای ثبت جهانی این مسجد نظر مخالف نداشت و این مسجد با اجماعی مثال زدنی و بی نظیر در فهرست آثار یونسکو به ثبت رسید.جشن باشکوه ثبت جهانی مسجد چند ماه بعد از ثبت غرور آفرین مسجد جامع عتیق اصفهان در میراث جهانی یونسکو سازمان میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری تصمیم به برگزاری مراسم نکوداشت ثبت جهانی این اثر مهم و ارزشمند گرفت و در چهارشنبه شب هفته گذشته دهم آبان ماه جاری و در شبی به یاد ماندنی با حضور دکتر محمود احمدی نژاد رئیس جمهوری اسلامی ایران این جشن باشکوه را برگزار کرد.رییس‌جمهور نیز در این شب به یادماندنی مسجد جامع عتیق اصفهان را یکی از مفاخر میراث فرهنگی ایران و میراث فرهنگی بشریت توصیف کرد و با بیان اینکه این مسجد از جهات گوناگون برجسته و فاخر است، اظهار داشت: اگر برجسته‌ترین مهندسان عالم را در این مسجد گرد هم بیاوریم، نمی‌توانند به لحاظ مهندسی طراحی مواد و اجرای این مسجد، ایرادی وارد کنند و این مسجد از ابعاد گوناگون مهندسی در اوج قرار دارد.رییس‌جمهور با بیان اینکه بخش‌هایی از این بنا بیش از هزار و 200 سال قدمت دارد، تصریح کرد: امروز پس از گذشت سالیان طولانی و شرایط مختلف آب و هوایی و اقلیمی این بنا همچنان مثل روز اول و حتی زیباتر از قبل پابرجا ایستاده و این نشان‌دهنده آن است که مهندسان آن زمان بهتر از امروز خاصیت مواد را می‌شناختند، چرا که امروز بناهایی که با هزینه‌های گزاف ساخته می‌شوند، بعد از گذشت دو سه دهه از عمرشان زیبایی خود را از دست می‌دهند.معاون رئیس‌جمهور و رئیس سازمان میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری نیز در سخنرانی خود گفت: امیدواریم ثبت مسجد جامع اصفهان در جهان ، طلیعه‌ای برای ثبت زنجیره‌ای مساجد، زیارتگاه‌ها و بقاع متبرکه ایران اسلامی باشد. «سید حسن موسوی» با بیان این مطلب می افزاید: اگر تاریخ ایران را به سه دوره پیش از تاریخ، دوره ایران باستان و دوره اسلامی تقسیم کنیم به ترتیب معبد چغازنبیل، مجموعه تخت جمشید و مسجد جامع اصفهان در زمره برجسته‌ترین گزینه‌های معماری این دوران هستند و مسجد جامع اصفهان موزه‌ای از تحول و تکامل معماری ایرانی در طول چهارده قرن تاریخ ایران پس از اسلام به شمار می رود .معاون رئیس‌جمهور ادامه می دهد: این مسجد یادگارهایی از عالمان، هنرمندان، فرهیختگان، بزرگان و دانشمندان علوم معماری و هندسه را در بر دارد و بخش مهمی از تحولات معماری دوره‌های اسلامی تاریخ ایران را صحه می‌گذارد.
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۸ بهمن ۹۱ ، ۰۴:۲۸
رضا نورمحمدی
دره شمخالمسیر دسترسی به دره شمخال: دره شمخال (Shamkhaal) در نزدیکی شهر مرزی باجگیران در کناره شمال شرقی ایران و در نزدیکی کشور ترکمنستان قرار گرفته است...شروع حرکت از روستای شمخال در نزدیکی باجگیران است...طول دره شمخال از نقطه شروع در روستای شمخال تا انتهای دره در در روستای درون گر ۴۲کیلومتر می باشد. وجه تسمیه دره شمخال: در مورد علت نامگذاری شمخال، توافق نظر وجود ندارد اما آن چه که محتمل به نظر می آید، شمخال در زبان کردی کرمانجی نام تفنگی است که در گذشته های دور استفاده می شده است و این شمخال احتمال می رود که ربطی با آن تفنگ داشته باشد!مسافت های طی شده:روز اول از روستا تا حمام اول ۱۳.۵ کیلومترروز دوم از حمام اول تا حمام دوم ۹ کیلومترحمام دوم تا کبوتر خانه ۳ کیلومتراز کبوترخانه تا انتهای دره ۱۵ کیلومتر نقاطی که در پایین عکس می بینید دوستان من هستند که در این عظمت گم شده اند...قسمت هایی از مسیر با نردبان بهسازی شده است...دره شمخال در مجاورت پارک ملی تندوره و در منطقه حفاظت شده در بادام (Dor badam) واقع شده است...تصویر ماهواره ای بخشی از دره شمخال واقع در استان خراسان رضوی...یکی از پیچ های دره شمخال در نمایی پانوراما...در دو طرف دره دیواره هایی با ارتفاع زیاد قرار گرفته که در برخی قسمت ها ارتفاع این دیواره ها به حدود یکصد متر می رسد...همیشه در حسرت داشتن یک لنز تله بودم اما در این برنامه حتی لنز واید ۱۰-۲۲ علی اسکندری عزیز هم کم آورد!شکل عجیب و غریب صخره های دره شمخال...هر چه درون دره بیشتر پیش می رویم، دیواره ها بلندتر و دره تنگ تر می شود...دیگه چه توضیحی لازم داره این پیکر نیمه جان...رد آب روی صخره ها... اینجا زمانی آبشار بوده است...عبور از دره شمخال نیاز به ابزار فنی خاصی ندارد اما آشنایی اولیه با اصول کوهنوردی و سنگ نوردی لازم است...و در قسمت های زیادی مجبورید که از درون آب رد شوید...قبل از این که پای ما آدم ها به اینجا باز شود، این دیواره های زیبا مأمن کل و بزها و شاید پلنگ ایرانی بوده است...استتار این پایکای شیطون رو ببینید...به مرور چشمه های درون تنگه خودنمایی می کند و هر چه بیشتر پیش می رویم تنگه پر آب تر می شود...قدم به قدم این هیبت را باید ثبت کرد و از آن محافظت نمود...متاسفم برای این ناسپاسی های بی مورد! حیف از این نام...پس از طی حدود ۱۳.۵ کیلومتر به مکانی به نام حمام می رسیم. اینجا تو رفتگی عظیمی در دل دره به وجود آمده و رد آب در بالای آن دیده می شود...چشمه ای پر آب، گوارا و خوش طعم در حمام اول دره شمخال می جوشد که ما را مجاب می کند شب را در کنار آن بگذرانیم...وجود آب، سرسبزی دره را چندین برابر می کند به طوری که در قسمت هایی از مسیر راه عبور به سختی پیدا می شود...از حمام اول راهی حمام دوم می شویم که در ۹کیلومتری آن قرار گرفته است. حمام دوم آبشاری زیبا دارد و مسیری دشوار...بارش باران در روز دوم، هرچند گروه را نگران جاری شدن سیل کرد اما طراوت ویژه ای به منطقه بخشید...برای تجسم بزرگی دره کافیست به چادر آبی رنگ گوشه سمت راست عکس زیر دقت کنید... (پانورامای عمودی)بهترین زمان عبور از دره شمخال، اواخر بهار و اوایل تابستان می باشد...بعد از باران بهاری، آسمان صاف می شود و رنگ ها زیباتر از گذشته... (پانورامای عمودی)علی آقای بورشک به همراه جناب مظفری از قوچان راهنمای ما در این برنامه به یادماندنی بودند که جا دارد از مهمان نوازی دوستان خونگرم قوچانی تشکر ویژه ای داشته باشم...نکته بسیار بسیار مهم: این دره مکان مناسبی برای برپایی آتش و برجای گذاشتن خاکستر و زغال آن در امان خدا، خوردن پفک نمکی و رها کردن آن در آب، خوردن آبمیوه و کیک و فراموش کردن حمل قوطی و کاغذ آن و تفریحات مرسومی از این دست نیست (!!!)
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۱ بهمن ۹۱ ، ۰۴:۲۸
رضا نورمحمدی
قله تفتانقله تفتان به ارتفاع ۳۹۴۴متر در جنوب شرقی ایران، جنوب زاهدان و نزدیکی شهرستان خاش در استان سیستان و بلوچستان قرار گرفته است. (البته GPS من ارتفاع قله تفتان را ۳۹۰۵ متر ثبت کرد!) کوه تفتان آتشفشانی نیمه فعال و به قولی فعال ترین کوه آتشفشانی فلات ایران است.وجه تسمیه قله تفتان: نام قله تفتان از کلمه "تفت" به معنای گرم و سوزان می آید و علت آن آتشفشانی بودن این کوه و خروج گاز گوگرد از درون آن است.نام های دیگر قله تفتان عبارتند از: چهل تن، ماده کوه یا مادرکوه، نرکوه و زیارت که البته هر کدام این ها نام قله هایی از کوهستان تفتان است!پانورامای ۳۶۰درجه از روی قله تفتانمردمان سیستان و بلوچستان به قله تفتان، قله "چهل تن" نیز می گویند و این نام از اعتقادی قدیمی می آید که چهل تن از بزرگان و زاهدان مذهبی در این کوه پناه گرفته اند و بعد از مدتی ناپدید شده اند. این روایت به صورتی مشابه در مورد نام شهر "زاهدان" نیز نقل می شود که اشاره به چهل یا چهل و چهار زاهد و عابد زمان های دور دارد. مسیر دسترسی به قله تفتان: در جاده خاش به زاهدان اگر از خاش به سمت شمال حرکت می کنید پس از حدود ۲۰ کیلومتر تابلوی بزرگی مسیر دسترسی به قله تفتان را به شما نشان می دهد. این مسیری بود که ما به سمت تفتان رفتیم. و برعکس اگر از زاهدان به سمت خاش حرکت کنید حدود کیلومتر ۱۳۰ به خروجی روستاهای تمندان و گوشه می رسید.از سر جاده تا دو راهی که سمت راست آن با تابلویی شما را به طرف اردوگاه راهنمایی می کند حدود ۲۰کیلومتر، و از دو راهی تا اردوگاه ۸کیلومتر راه پیش رو خواهید داشت.طبق اطلاعات GPS، ارتفاع اردوگاه دره گل از سطح دریا ۲۴۹۳متر، ارتفاع پناهگاه صبح 3228متر و ارتفاع قله تفتان ۳۹۰۵متر می باشد...نمای پانوراما از کوهستان و آسمان تفتاناز اردوگاه آموزش و پرورش دره گل تا پناهگاه صبح (Sobah) از مسیر تنگه گلو نیاز به سه ساعت کوهپیمایی سرحال است...قبل از تنگ گلو و هنگام عبور از چشمه پونه، بوی پونه وحشی لذت بخش تر از همیشه استشمام می شود.مسیر تنگ گلو سنگ های ریزشی فراوانی دارد و در بعضی از نقاط درگیری مختصری با سنگ های مسیر نیاز است...سنگ های رنگ به رنگ با طرح های عجیب در مسیر قله تفتان...آثار کوه آتشفشان در دامنه های تفتان نیز دیده می شود...نمایی از تنگ گلو از بالا...میهمانی خورشید بهاری تفتان...آسمان آبی کوهستان تفتان و پوشش گیاهی خاص منطقه...به قول حمید تجویدیان تفتان نیاز به راهنما ندارد. شما می توانید با دنبال کردن اسپری های رنگی و تبلیغات بی جا در تمامی طول مسیر به راحتی تا پناهگاه پیش بروید! متاسفانه وندالیسم کوهستان در تفتان بیداد می کند...رسوبات زردرنگ گوگرد در کنار آب روان تنگه گلو...در این برنامه با بچه های گروه هزار مسجد مشهد همراه شدیم و از تجربیاتشان استفاده کردیم...وقتی به پناهگاه صبح رسیدیم قله ای زیبا از دور خودنمایی می کرد. قله ای قیف مانند و سر سپید(!) که نام آن بزمان (Bazmaan) است. قله زیبای بزمان با وجود فاصله ای حدود ۲۰۰کیلومتری از قله تفتان به خوبی دیده می شود که این به سبب وجود دشت های پست در فاصله میان این دو قله بلند استان سیستان و بلوچستان است... (ارتفاع قله بزمان ۳۵۰۳متر است.)نمای قله بزمان از قله تفتان کهکشانی از ابر(!!!) پناهگاه صبح در ارتفاع 3228متری از سطح دریا  که درب آن در حالت عادی همیشه قفل است! مگر این که شما قبل از صعود نامه ای رسمی از گروهتان برای تربیت بدنی و هیئت کوهنوردی بفرستید و کلی نامه نگاری و هماهنگی کرده باشید تا شاید فرجی بشود. یعنی به عنوان کوهنورد آزاد هیچ حقی نخواهید داشت!ای کاش به جای پناهگاه، جانپناهی درست می شد تا در شرایط بحرانی و برای نجات جان کوهنوردان و در امان ماندن آن ها مورد استفاده قرار گیرد نه پناهگاهی که فقط در شرایط مناسب می توان از آن استفاده کرد...ساختمان جدید در دست احداث پناهگاه صبح...از پناهگاه صبح تا قله تفتان حدود ۳تا ۴ ساعت زمان لازم برای صعود است...هوایی به غایت عالی و نقش هایی آسمانی...یال پایانی منتهی به قله تفتان با پوششی بسیار گوناگون...خروش آتشفشان تفتان... تصاعد گازهای درون زمین بر روی قله تفتان...در هر گوشه از قله تفتان جنب و جوشی برپاست! معنای تفتان را روی قله می شود فهمید...!من و دوستانم (یاسر پورصدری و حمید تجویدیان) بر روی قله تفتان... غروب تفتان...
۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۱ بهمن ۹۱ ، ۰۴:۲۸
رضا نورمحمدی
سفر به سیستان و بلوچستانسفری که با  روستای سیرچ کرمان و سرو کهنسال آن آغاز شد و با گذر از جاده پرهیجان و خوفناک شهداد به نهبندان ادامه یافت. در زابل دریاچه هامون صابری و دریاچه هامون پوزک را به نسبت آن چه در ذهنم بود پرآب تر دیدم و با کوه خواجه و دهانه غلامان و شهر سوخته به گذشته های دور سفر کردیم و درکنار چاه نیمه ها با صیادان بلوچ گپ زدیم.در این سفر مسافتی در حدود ۶۰۰۰ کیلومتر پیموده شد.در بازارهای زاهدان و چابهار با مردمان سیستان و لباس های بلوچی بُر خوردیم و با افتخار هم جامه شان شدیم...در جاده های حیرت آور دیار سیستان و بلوچستان چرخیدیم و از هر لحظه حضور در این طبیعت عجیب خدا را شکر کردیم. هنوز حیران عزلت راه آهن و ساختمان شهربانی و پست میرجاوه بودم که غار لادیز را در میان ناهمواری های خشک اطراف، پرآب یافتم...عبداله روستای تمین و کلام شیرینش، درب خانه اش که رو به تفتان زیبا باز می شد و دختر و نوه اش که کودکانی هم سن و هم بازی بودند! و  همان چند دقیقه مهمانی خانه ساده اش آنقدر لذت بخش بود که روستای تمین را برایمان معنای دیگری بخشد...از سکوت و آرامش دریاچه سردریا نیرو گرفتیم و مهمان تفتان پرجنب و جوش و آسمان آبی اش شدیم...سفال های سنتی کلپورگان و "دل مرادش" که با عشق کارگاه سفالگری روستا را اداره می کرد؛ و سراوانی که سین هشتم سفره هفت سین ما شد...شنا در رودخانه پرآب سرباز و زندگی چند ساعته با گاندو، این تمساح دوست داشتنی و خطرناک در پاسگاه حیات وحش درگس و قدم زدن در کنار سد پیشین و حاشیه رودخانه باهوکلات که مانند رویایی بود که هنوز باورش برایم سخت است...مقاومت و پایداری دیرینه نیاکانمان را با دیدن قلعه سه کوهه و قلعه مچی و آسباد مچی و قلعه ناهوک و قلعه سب مرور کردیم.گذر از باغ های موز و جالیزهای هندوانه های شیرین و رسیدن به سرزمینی متفاوت با آن چه پیش از آن دیده بودیم: کوه های مریخی یا مینیاتوری... بعد از آن گواتر و جنگل های حرا و خرچنگ های دوست داشتنی عمان... ساحل شنی بی نظیر دریای عمان در کنار کوه های صخره ای... تالاب لیپار یا تالاب صورتی... گل افشان کهیر بندر تنگ... جاده فرح بخش چابهار به بندر جاسک با فراز و فرودهای دوست داشتنی و قسمت هایی که آب برده بود!و آن حس بیقراری و دلتنگی که لحظه ورود به هرمزگان داشتیم را هیچ گاه فراموش نمی کنم... هر چند خیلی زود دلتنگی دیار رستم و زال با خونگرمی بندر نشینان جبران شد...در روزهای پایانی سفر، میهمان دوستانمان در روستای تُم گران در مجاورت شوره زار هامون جازموریان بودیم و حنابندان و عروسی بلوچی را دیدیم و با رسوم هنوز زنده روستا زندگی کردیم...دریاچه هامون صابری (دریاچه سیستان)دریاچه هامون صابری یا دریاچه سیستان در شرق ایران و در شمال استان سیستان و بلوچستان در نزدیکی زابل واقع شده است...بخشی از این دریاچه در ایران و بخش بزرگتر و پرآب آن در افغانستان واقع شده است. هامون بزرگترین دریاچه آب شیرین ایران بوده است که به آن تالاب هامون نیز می گویند...در گذشته های دور دریاچه هامون، دریایی بزرگ و پرآب بوده است. پس از خشکسالی ها و تقسیم بندی های کشورها و نرسیدن آب به مرزهای ایران به مرور قسمت های وسیعی از آن خشک شده است و اکنون به چهار دریاچه مجزا تقسیم شده است: دریاچه هامون صابری یا سیستان، دریاچه هامون پوزک ایران، دریاچه هامون هیرمند و دریاچه هامون پوزک افغانستان که بخش کوچکی از آن نیز در ایران واقع شده است...مسیر دسترسی به دریاچه هامون صابری (یکی از مسیرها): از جاده زابل به نهبندان، سه راهی میل نادر پاسگاه نیروی انتظامی وجود دارد که باید از آن به سمت چاه خرما تغییر مسیر داد. بسته به فصل و وضعیت آب دریاچه مسافت کمتر یا بیشتری از این جاده را باید رفت تا به آب رسید. برای رسیدن به آن از جاده اصلی حدود ۲ کیلومتر در خاکی نامناسب باید پیشروی کرد.منبع اصلی تامین آب هامون صابری، رود هیرمند افغانستان و آب رودهای کوچک فصلی می باشد. نمونه ای از آب راهه هایی که به هامون صابری می ریزد...میل نادر که از زمان نادرشاه افشار به جامانده، در گوشه جنوب غربی دریاچه هامون و در کنار جاده دسترسی نهبندان به زابل واقع شده است...زمانی هامون تا به اینجا آّب داشته و قایق ها در اینجا تردد داشته اند. بقایای گمرک بلژیکی ها در جنوب غربی دریاچه هامون صابری و در میانه راه میل نادر به چاه خرما...نزاع مارها که نتیجه ای تلخ برای هر دو به جا گذاشته...کاروانسرای فرنگی در غرب دریاچه هامون...این دیوارها و بناهای نیمه کاره باقی مانده نشان از اهمیت منطقه و رونق اقتصادی در گذشته های نه چندان دور دارد...بازارچه ای در کنار کاروانسرای فرنگی هامون صابری...نمایی رو به هامون...اینجا همه چیز به گل نشسته...وقتی در کنار هامون صابری می ایستی با دشتی وسیع و پست روبرو هستی که تا دوردست ها ادامه دارد...چین و چروک هایی از جنس زمین خشکیده هامون...دیدار از دریاچه هامون یکی از آرزوهای من بود. دریاچه ای که تصور می کردم زمانی که به آن برسم دیگر خیلی دیر شده باشد و به جای دریاچه با کویری خشکیده و بی آب مواجه بشوم...در طول مسیر رسیدن به دریاچه، مرتب منطقه را با نقشه تطبیق می دادم و می دیدم که طبق نقشه باید درون آب باشیم اما هنوز در خشکی سوار بر ماشین هستیم!البته با توجه به شنیده ها و اخبار متفاوتی که از هامون رسیده بود چندان امیدی به دیدن آب در هامون نداشتم اما خوشبختانه زودتر از تصور به آب رسیدیم... هیچ حس قابل اتقالی برای نوشتن وجود ندارد. سکوت و تنهایی هامون را فقط زمانی می توانی درک کنی که در آغوشش قرار بگیری...هرچند مشاهده دو دسته پلیکان و یک دسته فلامینگوی در حال پرواز بر روی دریاچه هامون بسیار عجیب و در عین حال امیدوار کننده بود و گروه ما را به سر ذوق آورد اما تصور پرندگان فراوان در حال پرواز بر روی دریاچه و مردمانی که زمانی سوار بر توتن به دنبال روزی خود از هامون دست و دلباز بودند دنیای از حسرت و افسوس به دنبال دارد...شب قبل و در طول مسیر صحبت های زیادی در مورد علل خشک شدن دریاچه هامون و وضعیت فعلی آن به میان آمد که از آن جمله می توان به سد کجکی و سد کمان خان بر روی هیرمند در افغانستان، عدم تصمیم جدی بر حفظ هامون از سوی مسولان، کم شدن بارندگی ها و ... اشاره کرد. سد کجکی در سمت راست و دریاچه هامون در سمت چپ هر عکس دیده می شود. منبع عکس: ویکی پدیااما عدم پایبندی افغانستان به توافق سال ۱۳۵۱ بین ایران و افغانستان درباره سهم آب ایران مهم ترین عامل وضعیت کنونی دریاچه هامون می باشد... (دیده بان کوهستان) سپاس از اداره کل محیط زیست استان سیستان و بلوچستان و محیط زیست زابل و به ویژه محیط بانان گرم و صمیمی محیط بانی هامون به خصوص آقای صیادی عزیز که در این بازدید همراه ما بودند.
۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۱ دی ۹۱ ، ۰۴:۲۸
رضا نورمحمدی
جزیره خارگ (جزیره خارک)جزیره خارگ در استان بوشهر و در فاصله ۵۷ کیلومتری شمال غربی بندر بوشهر قرار گرفته است...جزایر خارگ و خارگو دو جزیره بسیار مهم ایران در نزدیکی هم قرار گرفته اند. جزیره خارگ بزرگ ترین جزیره ایرانی در غرب خلیج فارس می باشد...مسیر دسترسی به جزیره خارگ به صورت عادی از بندر بوشهر و یا بندر گناوه می باشد که در صورت مساعد بودن هوا از هر بندر روزانه یک رفت و آمد با کشتی به جزیره صورت می گیرد. برای ورود به جزیره خارگ نیاز به مجوز ورود خواهید داشت که این مجوز یا برای کارمندان شرکت نفت و شرکت های وابسته فعال در منطقه صادر می گردد و یا برای خویشان و میهمانان بومیان خارگ. جزیره خارگ به عنوان شاهرگ اقتصاد ایران و نقطه پایانی خطوط انتقال نفت ایران از اهمیت بسیار ویژه ای برخوردار است. به همین دلیل تامین امنیت جزیره به معنای تامین امنیت اقتصاد روزانه ایران می باشد...مسافت بین بندر گناوه تا جزیره خارگ ۳۵ کیلومتر است و قیمت بلیت کشتی کاتاماران برای هر نفر ۵۰۰۰ تومان و بلیت VIP طبقه دوم ۷۵۰۰ تومان می باشد.کابین کاپیتان کشتی یا همون ناخدا ! حجم زیادی از صادرات نفت خام ایران به بازارهای جهانی از این جزیره نفتی صورت می گیرد...وقتی با یکی از همکاران صحبت سفر گردشگری به جزیره خارک شد آن چنان با تعجب به من نگاه کرد که چیزی نمانده بود از تصمیم بر این سفر پشیمان بشم. آن چه که همکارم از سفرهای کاری خود به جزیره خارگ در ذهنش مانده بود فقط آلودگی و آب و هوای بد بود!به واقع بسیاری از سفرهای ما درس زندگی ست. نگاه انسان ها به پیرامونشان، به زندگی آن ها معنا می دهد. ما دقیقا همان جا رفتیم و نه تنها آلودگی آب و هوا ندیدیم بلکه کلی هم اکسیژن ناب تنفس کردیم.البته یک واقعیت وجود دارد که جزیره خارگ یک جزیره نفتی است و در بخش هایی از آن که صنعتی محسوب می شود در دل کارگاه های مختلف این آلودگی ها وجود دارد اما این موضوع در هر کارگاه صنعتی دیگری در هر جای دنیا هم دیده می شود.سواحل مرجانی جزیره خارگ...تا قبل از سوار شدن به کشتی بر اساس دانسته های قبلی و اطلاعات نقشه جغرافیا فکر می کردم نام جزیره خارک می باشد اما نام جزیره را از زبان محلی ها خارگ شنیدم. و جالب این که روی بلیت کشتی هم نام خارگ به چشم می خورد. هر چقدر سعی کردم علت موضوع و درستی آن را با پرس و جو از بومیان کشف کنم موفق نشدم. اما یک نکته برایم خیلی جالب بود. در جنوبی ترین نقطه این سرزمین که به کشورهای عربی نزدیک است و برخی از ایرانی ها بر اساس تصور اشتباه خود، ساکنان آن را عرب غیرایرانی می دانند نام یک جزیره مهم خارگ است؛ یعنی حرفی در آن دیده می شود ("گ") که در زبان عربی وجود ندارد. حال آن که پایتخت نشینان به راحتی با زبان عربی سازش کرده اند و نام خارک را بر آن نهاده اند. درووود بر شرف ایرانیان ساکن سرزمین های جنوبی که از پس از سالیان دراز هنوز ایرانی مانده اند و به راحتی تن به تجاوز بیگانگان نداده اند. (البته این فقط یک برداشت شخصی از این داستان است و ممکن است دلیل تاریخی دیگری وجود داشته باشد.)آب های نیلگون خلیج فارس...یکی از سنگ نوشته هایی که از زمان هخامنشیان در این جزیره به جای مانده و به عنوان سندی مهم برای نام "خلیج فارس" در سال ۸۶ در خارگ کشف شد. این سنگ نوشته با وجودی که در حال حاضر در محوطه محصوری محافظت می شود اما تا حد بسیار زیادی تخریب شده است. گفته می شود این تخریب توسط عده ای و به صورت عمدی صورت گرفته است!این جا زمانی زیر آب بوده اما اکنون سر از آب بیرون آورده است. صدف هایی که میلیون ها سال دیگر فسیل خواهند شد...کشتی ها و لنچ های صیادی در پی روزی خود در آب های نیلگون خلیج فارس...خارگ دیدنی های تاریخی و باستانی زیادی دارد که در گوشه گوشه جزیره یافت می شود.برای اولین بار در جایی در این سرزمین دیدم که مردم و حیات وحش با هم دوست هستند! این را از دسته آهوانی فهمیدم که از چند قدمی ما با خیال راحت عبور کردند. در میان جزایر ایرانی خلیج فارس، عمیق ترین ساحل در جزیره خارک یافت می شود. نفتکش های متعدد در اطراف جزیره و در فاصله ای نزدیک قابل مشاهده هستند...سکوی پرش سلطنتی! گفته می شد که این قسمت از ساحل جزیره در اختیار خاندان پهلوی و میهمانان ویژه آن ها بوده و چندین بازیگر و خواننده معروف پیش از انقلاب در این ساحل شنا کرده اند  ای کاش به جای تخریب و بی توجهی به امکاناتی که وجود داشتند، آن ها را برای استفاده عمومی مردم خودمان آماده می کردیم...شناکردن ما در دریا در این فصل باعث تعجب ساکنان جزیره شده بود!بنای بقعه میر محمد مربوط به قرن هشتم هجری قمری با اشکال جالب توجه و گنبد کج آن! در حال بازدید از بقعه میرمحمد بودیم که نوشته های روی یک سنگ قبر نو توجهمان را جلب کرد:"آرامگاه پدری مهربان، شهید ماشاله موسوی، تاریخ تولد ۱۳۶۳"در همین لحظه خانم جوانی بر سر مزار آمد و خود را همسر آن مرحوم معرفی کرد! یک لحظه همه شوکه شدیم. گویا ماجرا از این قرار بوده که مردادماه ۸۹ یک نشتی بزرگ در پتروشیمی خارگ رخ می دهد و کارکنان مربوطه برای مهار نشتی اقدام می کنند که متاسفانه انفجاری بزرگ چهار جوان رعنای ایرانی رو به کام آتش می کشاند.این طور که نقل قول می شد با فداکاری این جوان و همکارانش از یک مسومیت بزرگ شیمیایی در کل جزیره پیش گیری شده و به عبارتی مردم جزیره از یک فاجعه در امان مانده اند.جالب اینجاست که هنوز به طور رسمی این افراد را شهید حساب نکرده اند! وقتی همسر اون شهید می گفت "با هزار امید و آرزو از خانواده ام در تهران جدا شدم و برای زندگی با همسرم به خارگ اومدم فکر نمی کردم خیلی زود با یک بچه شش ماهه تنها بشم" بغض گلومون رو گرفت... زنده باد روح شهدای راه وطن و فداکاران این مرز و بوم...نورپردازی شبانه ساحل جزیره... گورمعبدهای پالمیران مربوط به دوره پارتیان که هنوز بخشی از سنگ نوشته ها و کنده کاری های روی دیواره های آن به جا مانده است. پالمیر نام یونانی قوم تدمر(Tadmer) است که زمانی در جزیره ساکن بوده اند و کالاهای عربی و هندی را از ایران به غرب تجارت می کرده اند... باغ پرندگان جزیره خارگ... دره آذرپاد جزیره خارگ با شکل سنگ ها و صخره های متفاوت و دالان های مرموز و پیچ در پیچ...ساحل تمیز و خلوت جزیره خارگ...یکی از شاهرگ های اینترنت ایران از اینجا رد میشه... غار ولایت که مقدار کمی آب در آن جریان دارد... این اولین باری بود که مراسم دمام زنی بوشهری ها رو در سرزمین خودشون می دیدم. به نظرم یکی از زیباترین آیین های عزاداری رو این مردمان اجرا می کنند. این موسیقی آن چنان حزن و اندوهی منتقل می کند که با صدها ساعت سخنرانی و نوحه خوانی قابل مقایسه نیست. مراسم دمام زنی دسته بوشهری ها در ظهر عاشورا در جزیره خارگ...اجرای باشکوه تعزیه و گردهم آمدن بیشتر مردم شهر... یه تشکر ویژه می کنم از آقای اسلامی و تربیت بدنی جزیره خارگ و هم چنین آقای زیر راهی و خانه معلم خارگ که امکان سفر و اقامت به این خطه از سرزمین مان را فراهم کردند.و سپاس فراوان از پرویز عزیز برای هماهنگی های برنامه... پرویز شجاعی پارسا در غار ولایت خارگو  مهدی و آرزو برای این که از ماشین شون گذشتند تا به جزیره برسیم! (داستانش رو اینجا می تونید بخونید ) و موریس عزیز که راننده شیفت شب ما بود! تا درودی دیگر بدرود سرزمین های جنوبی...
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۱ دی ۹۱ ، ۰۴:۲۸
رضا نورمحمدی
آبشار وروارآبشار وروار (Vorvar) یکی از بلندترین آبشارهای ایران زمین در عنبرآباد در نزدیکی جیرفت استان کرمان واقع شده است...مسیر دسترسی به آبشار وروار: کرمان، جیرفت به سمت عنبرآباد، مردهک (Mardehak)، گرم سالار رضا و روستای رود فرق آخرین نقطه ای است که باید از آن جا کوهپیمایی خود را شروع کنید...از روستای رود فرق حدود 5 کیلومتر کوهپیمایی متوسط به سمت آبشار وروار خواهید داشت...در مسیر کرمان به سمت جیرفت از یکی از بلندترین گردنه های ایران به نام گردنه سربیژن به ارتفاع ۲۹۵۰متر عبور می کنیم. گردنه سربیژن درست قبل از روستای نمونه گردشگری دلفارد قرار گرفته است...درختان ارس (Ors) کهنسال و تنومند در این مسیر و در کوه های جبال بارز به وفور دیده می شود...نام قدیم جیرفت سبزواران بوده است و به هندوستان ایران زمین شهرت دارد... خوش طعم ترین میوه ها را در جیرفت می توان پیدا کرد...تن خشکیده هلیل رود در وسط شهر جیرفت... کودکان روستای رود فرق با چشمان معصوم و کنجکاو...دره ای که آبشار وروار در انتهای آن قرار گرفته، دره ای طولانی است و در ابتدای دره، آبشار ابهت خود را نشان نمی دهد...این جا موجوداتی شما را به نظاره نشسته اند... گل و سبزه و سنگ؛ اثری از بهترین دکراتور عالم...روزنه ای برای حیات...آبشار وروار در میان کوهستان جبال بارز واقع شده است...جبال بارز یکی از مخوف ترین و در عین حال زیباترین کوه های ایران است که در جنوب شرقی استان شگفت انگیز کرمان واقع شده است...عشق به طبیعت و گیاهان، ماموریت و تفریح نمی شناسد... مجید اسکندری در حال جمع آوری نمونه ای از سرخسی که برای اولین بار در ایران و در این سفر شناخته شد...مجید آقا و سرخس هایش...به سوی آبشار پیش می رویم و چکاوک کاکلی با کاکل بسیار زیبا و بلندش به ما خوش آمد می گوید...بخشی از مسیر آبشار وروار...فرم زیبای سنگ های کوهستان در مسیر آبشار وروار...وقتی از مسیر خارج بشی، با سنگ هایی چنین بزرگ روبرو می شوی...و ابهتی فراموش نشدنی پیش چشمان ما...بدون شک آبشار وروار در کنار آبشار پیران یا ریجاب، آبشار لاتون و آبشار سرندکوه در استان کرمان بلندترین آبشارهای شناخته شده ایران زمین هستند... آبشار وروار در قاب چوبی طبیعت...هر چند در گزارشی از کوهنوردان کرمان ارتفاع آبشار بیش از 170 متر عنوان شده است اما چیزی که به طور قطعی می توانم بگویم این که این آبشار نمی تواند چنین ارتفاعی داشته باشد...البته این آبشار بعد از فرود در طبقه اول با فاصله ای نسبتا زیاد دوباره چیزی حدود 50 متر فرو می ریزد که مجزا از آبشار می باشد. شاید در آن گزارش این طبقه جزء آبشار حساب شده است...ارتفاع تقریبی آبشار حدود 100 متر به نظر می آید... (این گمانه زنی بر اساس دیده هاست و هیچ معیار دقیق اندازه گیری ندارد.)بلندی آبشار وروار را می توانید با توجه به فردی که در پایین آن ایستاده تصور کنید.برای این که بگوییم کدام آبشار بلندترین آبشار ایران است نیاز به اندازه گیری دقیق و مستند می باشد که امیدوارم این کار توسط یک تیم مشخص و با معیار ثابت در کشور عزیزمان انجام شود...آبشار وروار در نزدیکی قله علم شاه واقع شده است که ارتفاع آن حدود ۳۷۴۰ متر می باشد...بهترین زمان برای بازدید از آبشار وروار اسفندماه و فروردین ماه است...حجم آب در این فصل بسیار خوب است و این را وقتی زیر آبشار قرار می گیری به خوبی متوجه می شوی...تشکیل رنگین کمال در پای آبشار وروارگل های نرگس هم کم کم درآمده اند و شما را مدهوش می کنند...به دلیل بی توجهی مسافران و مردم بومی و چیدن نادرست گل های نرگس، تعداد گل ها نسبت به گذشته به شدت کم شده است... (به نقل از مردم محلی)ای کاش بتونیم این عادت کندن و همراه بردن گل ها را فراموش کنیم...سه آگامای دوست داشتنی در حال آفتاب گیری در کنار آبشار وروار...گل چراغونی! این اسم رو من گذاشتم روش قلعه سموران در همین منطقه واقع شده است که به دلیل کمبود زمان موفق به دیدن آن نشدیم...خاک و زمین این منطقه بسیار با ارزش است. معادن مهم زیادی در اطراف رود فرق قرار گرفته است که از آن جمله معدن مس می باشد...تن تشنه تک درخت تنهای رود فرق...در صفای خانه روستایی در رود فرق، این پرنده زیبا چشم نوازی می کند... (روستای رود فرق زادگاه مرحومعیسی میرشکاری کوهنورد مشهور کرمانی است؛ روحش شاد و یادش گرامی)دم سرخ سیاه نر (با تشکر از خانم یوسفی)یکی از نمادهای هخامنشیان در تخت جمشید (آرم هواپیمایی هما) در آسمان جیرفت به افتخار پرویز عزیز... قبرستان نه چندان قدیمی روستای رود فرق با سنگ قبرهای ایستاده و متفاوت...سنگ های رنگ به رنگ حکایت از وجود مواد معدنی متنوعی در این منطقه دارد...همیشه این تلاش خورشید برای بودن را دوست داشتم...این دوستمون هم دم رو کنده و زندگی دوباره گرفته...سپاس از محمد بهروزه میزبان مهمان نواز اهل محمد آباد جیرفت، عل آقا اهل گرم سالار رضا که به عنوان راهنما همراهمان بودند و هم چنین احد محمدخانی عزیز که در هنگام ورود به کرمان به استقبال ما آمد و خوشحالمون کرد...
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۱ دی ۹۱ ، ۰۴:۲۸
رضا نورمحمدی
دریاچه حوض سلطان قمدریاچه نمک حوض سلطان در ۹۵ کیلومتری جنوب غربی تهران و در کنار اتوبان تهران - قم قرار گرفته است...دریاچه ساوه نام دیگری است که به حوض سلطان داده شده است چرا که بازمانده ی دریای بزرگ ساوه می باشد...این دریاچه به دلیل نمک فراوان آن، اغلب به نام دریاچه نمک نیز شناخته می شود که البته اشتباه است و دریاچه نمک با وسعت بسیار بیشتر در جنوب شرقی قم واقع شده است...سالانه مقدار زیادی نمک از دریاچه حوض سلطان استخراج می شود...راه دسترسی به دریاچه نمک حوض سلطان قم: برای دسترسی به دریاچه نمک مسیرهای متعددی وجود دارد که دو راه ماشین رو معروف تر از همه می باشد.راه دسترسی اول به حوض سلطان برای کسانی که از سمت قم می آیند: بعد از مجتمع مهتاب، و عبور از اولین تپه ای که دریاچه بعد از آن دیده می شود و درست در کنار تپه دوم، جاده ای خاکی به سمت پایین و دریاچه سرازیر می شود که جاده اصلی معدن نمک است (در 95کیلومتری تهران). یکی از نشانه های این خروجی، تابلوی تهران 95کیلومتر می باشد. راه دسترسی دوم به حوض سلطان برای کسانی که از سمت تهران می آیند: پس از طی 70کیلومتر از تهران، در سمت چپ اتوبان جاده ای به سمت روستای چشمه شور می رود که نشانه آن در اتوبان تابلوی اطلاعات گردشگری می باشد. برای رسیدن به طرف مقابل اتوبان باید از اولین زیرگذر اقدام کنید.در نزدیکی روستای چشمه شور این مادر و فرزند با تعجب به ما نگاه می کنند...!بهترین زمان برای بازدید از دریاچه حوض سلطان اوایل بهار و اواسط پاییز است...روز قبل از حضور ما در حوض سلطان، باران اساسی در منطقه باریده بود و طراوتی ویژه به دریاچه داده بود...سطح نمکی دریاچه به مانند عایقی آب را در خود نگه می دارد...دریاچه حوض سلطان از دو قسمت چسبیده به نام های حوض سلطان و حوض مره تشکیل شده است و در گذشته به آن دریاچه شاهی نیز می گفته اند...برای پیشروی تا قلب دریاچه حتما به گل خواهید نشست و آثار نمک ماندگار را تا مدت ها در کفش و لباستان خواهید داشت؛ بنابراین از پوشیدن کفش و شلوارهای پلوخوری خودداری کنید!به نظر می آید بارش روز قبل به صورت سیل در این منطقه درآمده است و حشرات و جانوارن بسیاری را به کام مرگ کشانده است...این یکی هم به همین شکل دار فانی را وداع گفته بود!دریاچه حوض سلطان به مانند آیینه ای بزرگ در وسط ایران زمین است...بلورهای زیبای نمک با اشکال منظم هندسی...تا چشم کار می کند همه چیز سفید است...پوشش گیاهی حاشیه دریاچه حوض سلطان...ارتفاع دریاچه حوض سلطان از سطح دریا ۸۲۰ متر می باشد که تقریبا در تمام سطح دریاچه یکسان است...اینجا هم حضور انسان نا آگاه و خودخواه به راحتی قابل تشخیص است...سلام دوست من...!تپه های نمکی در وسط دریاچه حتی از کنار جاده هم دیده می شوند...اینجا آرامشی هراس انگیز حکم فرماست...!وقتی نمک زیاد می شود نشانه های زندگی کم می شود! فقط کافی ست لحظه ای تصور کنی که برای همیشه همینجا باید بمانی...!حضور شما در این پهنه گسترده کاملا عیان خواهد بود و قابل پیگیری...!گل جالیز یا گل گزی که یک سوء استفاده کن به تمام معناست! این گل به تنهایی نمی تواند مواد غذایی خود را تولید کند؛ در نتیجه ریشه بلند خود را به اولین گیاه نزدیک خود می رساند و از آب و مواد غذایی آن استفاده می کند... (با تشکر از مهندس اسکندری)بر خلاف قراری که با خودم گذاشته بودم این بار تا حدودی آدرس دهی کردم چرا که احساس می کنم مسافران این دریاچه محافظان آن خواهند بود نه گردشگران تخریب چی...توجه ویژه: به این دریاچه به هیچ وجه به چشم یک تفرجگاه نگاه نکنید. نه جای خوبی برای برپایی آتش و جوجه کباب خوردن است و نه در آن سایه مطبوعی برای تخمه شکستن وجود دارد!همراهان خود را توجیه کنید که این دریاچه باید بکر بماند...
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۱ آذر ۹۱ ، ۰۴:۲۸
رضا نورمحمدی
تالاب گمیشانتالاب بین المللی گمیشان در استان گلستان و کرانه خاوری (شرقی) دریای کاسپین واقع شده است...وجه تسمیه تالاب گمیشان: این تالاب در محدوده شهرستان گمیش تپه تقسیم بندی شده است و گمیش تپه در زبان ترکمنی به معنای تپه نقره ای می باشد.این تالاب در شمال شرقی خلیج گرگان و در محدوده منطقه مرزی با کشور ترکمنستان قرار گرفته است؛ این را از حضور مرزبانان خستگی ناپذیر ایران زمین می توان فهمید...راه دسترسی به تالاب گمیشان: برای رسیدن به گمیشان باید از بندر ترکمن به سمت شمال حرکت کرده که پس از حدود ۲۰ کیلومتر به شهرستان گمیش تپه می رسید و از آن جا هم چنان در جهت شمال ادامه دهید تا با طی ۱۰ کیلومتر دیگر به سر محیط بانی گمیشان برسید...هدف ما از سفر به گمیشان، جستجو و تماشای پرندگان یا "پرنده نگری" بود. "پرنده نگری" شاخه ای از گردشگری می باشد که این روزها در ایران هم علاقمندان زیادی پیدا کرده است...در پرنده نگری به شکار پرندگان می رویم البته با دوربین و تلسکوپ و در مورد دیده ها و تشخیص های خود تبادل نظر می کنیم...عقاب دریایی دم سفید در حاشیه تالاب گمیشانامسال نیز به مانند چند سال اخیر سطح آب در گمیشان پایین است و تردد قایق به سختی و در قسمت هایی از تالاب ممکن است. اما برای رسیدن به منطقه شکارممنوع تالاب، باید از کانال پر آبی عبور کرد و البته در گل بارها و بارها فرو رفت. در گرگ و میش صبح راهی تالاب می شویم...قایق هایی که زمانی بر آب می نشستند...و کم کم روز می شود...اینجا زمین با شما صحبت می کند! زندگی در رنگ جریان دارد...فرم پرواز این پرنده بسیار جالب بود که البته ناشناس موند!سطح باتلاقی تالاب گمیشان که زمین ترک خورده آن تضادی شیرین در ذهن به همراه می آورد...دیدن این پرندگان زیبا از نزدیک زحمت دارد؛ زحمتی دلنشین... وقتی که کرک و پر خورشید می ریزد! خورشید ظهر زمستان بدون اشعه های تابان...حدود ۱۳ کیلومتر در کنار تالاب گمیشان پرسه می زنیم و زیارت می کنیم نشانه های عظمت پروردگار را...بارها و بارها پرواز غازهای خاکستری با سر و صدای زیاد روی ما را از تالاب به پشت سرمان برگرداند...دسته بسیار بسیار بزرگ فلامینگوها در دل تالاب گمیشان با وجود فاصله زیاد کاملا مشخص بود. هزاران هزار فلامینگو...گاهی باید دل به دریا زد و با عظمت هستی خلوت کرد...وسعت تالاب گمیشان ۲۰هزار هکتار است که ۱۴هزار هکتار آن منطقه شکارممنوع و ۶هزار هکتار آن منطقه آزاد می باشد که در این محدوده آزاد، مجوز شکار صادر می شود!گمیشان در آبان ماه ۱۳۸۰ در کنوانسیون رامسر (پیمان جهانی برای حفاظت از تالاب ها) به ثبت رسیده است...پرندگان زیبای سرزمین من برای فرار از گلوله شکارچیان، کیلومترها از انسان ها فاصله گرفته اند تا کمی آرامش را جستجو کنند...و چه شکوهمند بر فراز سرت به پرواز در می آید وقتی که اطمینان پیدا می کند تو هم برای جان یافتن آمده ای نه جان ستاندن...در تابلوی معرفی تالاب که در منطقه و به شکلی عجیب نصب شده است عوامل تهدیدکننده تالاب گمیشان موارد زیر عنوان شده است:- شکار و صید غیرمجاز و بی رویه (با تیتر درشت!)- چرای بی رویه دام و مصرف کود شیمیایی- آلودگی پسماندها و فاضلاب شهری- تغییر کاربری اراضی حاشیه تالاببرج دیدبانی تالاب گمیشان که برای سرشماری پرندگان استفاده می شود البته در مواقعی که آب تالاب بالا باشد.متاسفانه پنج شنبه ها و جمعه ها اطراف تالاب گمیشان بیشتر شبیه به یک منطقه نظامی می شود. صدور مجوز شکار در آخر هفته، باعث حضور شکارچیان بسیار در منطقه شده است که البته به دلیل حساسیت های خاص منطقه گویا اجتناب ناپذیر است...!پرواز سنقر خاکستری در اطراف تالاب گمیشان...حضور محیط بانان تحصیلکرده و علاقمند در تالاب گمیشان و استان گلستان اشتیاق ما را برای جستجوی بیشتر در منطقه افزایش داد...آقایان علیزاده و عباسی از محیط بانان تالاب گمیشان در چند ساعتی که ما را همراهی کردند اطلاعات و آموزش های زیادی به من و همراهانم دادند...و غروبی دیگر این بار در جوار دریای مازندران...در این برنامه که توسط انجمن یوزپلنگ ایرانی برگزار شد علاوه بر تالاب گمیشان، در جزیره آشوراده، بخشی از شبه جزیره میانکاله، تالاب های اینچه، آلاگل و آلماگل، گل فشان صوفیکم، سد دانشمند، تورنگ تپه باستانی و پارک جنگلی قرق نیز چرخی زدیم.
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۱ آذر ۹۱ ، ۰۴:۲۸
رضا نورمحمدی
غار نمکدان قشمغار نمکدان در فاصله ۱۲۰ کیلومتری از شهر قشم واقع شده است...مسیر دسترسی به غار نمکدان قشم: از شهر قشم به سمت غرب جزیره که حرکت کنی با عبور از فرودگاه قشم و پشت سر گذاشتن حدود ۶۰ کیلومتر وارد جاده شوسه نسبتا مناسبی می شوی که ۲۳ کیلومتر تا دهانه غار فاصله دارد... عبور از جاده ساحلی جزیره قشم که خود جذابیتی جداگانه دارد...در مسیر رسیدن به گنبد نمک قشم و غار نمکی، دست طبیعت زیباترین نقش ها را رقم زده است... گویی در یک جزیره دوردست و خالی از سکنه به دنبال ناشناخته ها هستی... این جا حتی در تکان های شدید پشت ماشین می توانی برای خود خلوتگاهی بیابی... غفلت موجب پشیمانی ست! هر لحظه باید منتظر باشی تا اشکال و احجام متفاوت را در کنار هم ببینی...مجموعه غارهای نمکی قشم در دل گنبد نمکی قرار گرفته که یکی از مرتفع ترین قسمت های جزیره است...ورودی غار نمکی از نمایی دیگر (چند قدم جلوتر!)... آب شور به مانند آینه عمل می کند و همه چیز را انعکاس می دهد...  بلورهای شیشه ای نمک در کف غار نمکدان... هیچ کجای این غار شبیه جای دیگرش نیست... به هر طرف که نگاه می کنی اشکال و رنگ های جدید می بینی...و این همه زیبایی هر انسانی را به شوق می آورد...غار نمکدان قشم طولانی ترین غار نمکی دنیا می باشد که گفته می شود بیش از ۶۰۰۰متر درازای آن شناسایی شده است... سقف نمک اندود غار نمکدان... رسوبات نمک و هنر نمایی طبیعت... نمونه ای از دیوار و سقف غار نمکدان در محل تلاقی هم...  در جایی خواندم که نمک های گنبد نمکی جزء بهترین نمک های خوراکی هستند! افراد عادی و کسانی که بدون وسایل فنی از غار بازدید می کنند تنها امکان پیمایش ۱۰۰متر ابتدایی غار نمکدان را پیدا می کنند اما همین چند متر هم ارزش آمدن دارد.دره ستاره ها یا دره ستارگان قشمدره ستاره های قشم که بومی های منطقه به آن ستاره افتاده یا استاره کفته نیز می گویند در روستای برکه خلف و در جزیره پهناور قشم واقع شده است... روستای برکه خلف در ۱۵ کیلومتری شهر قشم (مرکز جزیره قشم که در منتهی الیه شمال شرقی آن واقع شده است) و در جاده ی کناره جنوبی جزیره قرار گرفته است...محل دره ستاره ها روی نقشه جزیره قشمنام روستای برکه خلف که مردمانی بسیار خونگرم دارد از دو کلمه برکه و خلف تشکیل شده است. برکه ی آب شیرینی در این روستا وجود دارد که گویا مربوط به شخصی به نام خلف بوده است و این نام را بر این روستا ماندگار کرده است. دنیایی از رمز و راز در دره های تنگ و زیبا... برخی از اهالی معتقدند با تاریک شدن هوا، این دره محل آمد و شد ارواح و اجنه است...! این دره های و شکل های زیبای آن در اثر باران های فصلی و فرسایش خاک بوجود آمده اند... تصویر پانوراما از درون دره ستاره هاراه دسترسی به روستای برکه خلف آسفالته می باشد و از روستا تا ابتدای دره ستاره ها، جاده خاکی به طول حدود ۵۰۰ متر  با شرایطی مناسب برای ماشین های سواری مهیا شده است...  مردم بر این باورند این دره محل برخورد ستاره ای از آسمان بوده و یا به عبارت دیگر ستاره ای از آسمان بر زمین افتاده و دره ستاره ها را شکل داده است... اندکی خیال پردازی کافی است تا شهری افسانه ای با اشکال متفاوت را پیش روی خود ببینی...برایم جالب بود که بومی های منطقه با لباس های زیبای محلی شان برای بازدید به این دره می آمدند...نمونه متراکمی از کلوت های شهداد را در این منطقه و در فضایی کوچکتر می توان دید...
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۱ آذر ۹۱ ، ۰۴:۲۸
رضا نورمحمدی
پناهگاه حیات وحش سمسکندهپناهگاه حیات وحش سمسکنده (Semeskandeh) در استان مازندران و نزدیکی ساری واقع شده است... نمای حومه شهر ساری از ورودی پناهگاه سمسکنده...  این پناهگاه از معدود جنگل های جلگه ای بازمانده از جنگل های خزری به شمار می آید... (کتاب اطلس مناطق حفاظت شده ایران)ما در بازدید خود از سمسکنده در صبح یک روز پاییزی ۱۴ راس مرال نر و ماده دیدیم... نزاع بر سر جفت گیری و شاخ به شاخ شدن مرال ها در گوشه ای دیگر از پناهگاه سمسکنده. هنوز صدای به هم خوردن شاخ این گوزن ها به همدیگه تو گوشمه!خوراک مرال ها روزانه توسط محیط بانان تامین می شود. هجوم مرال ها به سمت خوراکشان بسیار دیدنی ست...مرال یکی از سه گونه گوزن موجود در ایران است...دیگر گونه های گوزنی که در ایران زندگی می کنند گوزن زرد و شوکا هستند.طرح و رنگ بندی زیبای بدن مرال ایران... دستیابی راحت و بی دردسر به غذا باعث شده مرال های پناهگاه حیات وحش سمسکنده در کمترین زمان ممکن خود را در نزدیکی فنس های محوطه نمایش دهند...هر چند این فنس ها باعث می شود کمتر حس حیات وحش بکر و دست نخورده رو داشته باشیم اما این حیوانات با آن چه که شما در باغ وحش می بینید به هیچ وجه قابل مقایسه نیستند. این شرایط را فقط وقتی که در چند قدمی آن ها باشی می توانی حس کنی...
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۱ آذر ۹۱ ، ۰۴:۲۸
رضا نورمحمدی
یک شبانه روز در قطارهمیشه سفر با قطار برایم لذت بخش بوده و هر گاه در هر شهری به مسیر خط آهن که می رسم ناخودآگاه احساس خوبی بهم دست میده... شاید یکی از دلایلش این باشه که خیلی از قدیمی های فامیل از جمله مرحوم پدربزرگ که هیچ وقت ندیدمش از از اهالی راه آهن بودند...مدت های زیادی بود که به سفر با قطار در مسیرهای خاص ایران فکر می کردم...اما هر بار به دلیل یک مشکل اصلی از این سفر منصرف می شدم و آن چیزی نبود به جز پنجره های قطار که هیچ وقت اجازه خروج نمی دادند!تا این که در یکی از سفرهایی که به گرگان داشتیم قطاری یافتم که پنجره های آن به فرم قطارهای قدیمی بود و به سمت پایین باز می شد... راهنمای سفر با قطار تهران شمال: برای مسیر راه آهن شمال یک قطار درجه دو صندلی نشین کوپه ای وجود داره که صبح ساعت ۸ از تهران به مقصد ساری حرکت می کنه و حدود هشت ساعت طول می کشه...برای برگشت هم بهترین گزینه، قطار کوپه ای تختخواب شو هست که آخر شب از ساری به تهران حرکت می کنه و شب رو می تونید راحت تا تهران بخوابید.مسیر خط آهن شمال از زیباترین مناطق استان های تهران، سمنان و مازندران عبور می کند...زیباترین فرسایش ها را تا قبل از ایستگاه فیروزکوه مشاهده می کنید...رگه رگه های کوه ها...رنگ هایی متنوع...و نقش هایی ویژه...از تهران که حرکت می کنیم اولین ایستگاه بن کوه و بعد از آن کبوتر دره است که دره هایی عجیب پیش چشممان می گذارد...سیمین دشت...آبشار نمک در نزدیکی سیمین دشت...ایستگاه زرین دشت و پس از ایستگاه مهاباد به فیروزکوه می رسیم. نمای کلی شهر فیروزکوه را می توان از درون قطار دید...آن چه که ما معمولا از خط آهن شمال به عنوان مسیر کوهستانی و صعب العبور و پر پیچ و خم در ذهن داریم از ایستگاه فیروزکوه شروع می شود و تا ایستگاه ورسک ادامه پیدا می کند... فکرش رو بکنید که سر خودتون و دوربین عکاسی رو از قطار بیرون کردید و مشغول عکاسی از مناظر مسیر هستید که یکدفعه همه جا تاریک می شود و شما ناخودآگاه خودتون رو به درون قطار می کشید!اکنون درون تونل هستید و بوی دود قطار، همه جا را فرا گرفته است...شاید یکی از مهیج ترین قسمت های سفر با قطار در این مسیر همین لحظات ورود به تونل باشد...و لحظاتی بعد خروج از آن...۹۳ تونل به طول ۲۴ کیلومتر خط آهن تهران را به شمال کشور متصل می کند...البته به این نکته ایمنی توجه داشته باشید تونل های مسیر بسیار تنگ است و باید دقت کنید در هنگام نزدیک شدن به تونل ها به هیچ وجه چیزی از قطار بیرون نباشد چه خودتان و چه وسایلتان...خط آهن تهران شمال از کنار جاده فیروزکوه عبور می کند...از تونل گدوک به درازای حدود ۲ کیلومتر عبور می کنیم. این تونل بلندترین است و در عین حال عریض ترین آن... بعد از گدوک به ایستگاه دوگل می رسیم و هیجان رسیدن به پل ورسک شدت می یابد...پل ورسک شگفت انگیزترین پل مسیر است که روایت های زیادی در مورد آن گفته می شود...بدون شک هر کسی که از جاده فیروزکوه راهی شمال کشور شده باشد این پل را دیده و در حیرت مانده که چطور در آن سال ها چنین ساخت و سازی انجام شده است...به ایستگاه ورسک می رسیم که هنوز ردپای تلاش کارگران پرتلاش آن روزها را در فضای آن حس می کنی...و سه خط طلا با مهندسی جالب آن که موجب شده شیب مسیر کاسته شود و لوکوموتیو با قدرت بیشتری بتواند کوه را دور بزند...نمای سه خط طلا از روی پایین ترین پل...تعداد ۱۴۸۷ پل ساخته شده است تا این قطار شمال کشور را به مرکز آن متصل کند...از ایستگاه ورسک به سمت سرخ آباد و سوادکوه و پل سفید پیش می رویم و به مرور از کوه پایین می آییم...محل تلاقی راه آهن و جاده ماشین روساختمان بیشتر ایستگاه های این مسیر قدیمی است و تقریبا فرم اولیه خود را حفظ کرده اند... فضای ایستگاه برای من خاطرات دوران کودکی را به همراه دارد... خانه های سازمانی و سرخوشی از این همه اسباب بازی ممنوعه...!پل سفید یکی از ایستگاه های بزرگ و مهم مسیر تهران شمال است که در کنار جاده ماشین رو قرار گرفته است و البته رود تالار جدا کننده آن دو...و مناظری که از هیچ کجای دیگر به این سرعت و در یک روز دیده نمی شود...انعکاس...لحظه تعویض خط...غار اسپهبد خورشید در نزدیکی فیروزکوه که به خوبی از درون قطار تهران شمال نمایان است...شکوفه بهاری درختان و خانه ای متروکه در کنار خط آهن...به مرور همه جا سبز می شود...و دقایقی بعد به یک باره وارد جنگل می شوی...و رطوبت هوا و بوی درخت و نم جنگل های شمال نشان از پایان سفر و نزدیک شدن به ساری را دارد...نگاه به فردا پیش از فرا رسیدن تاریکی...!نمونه ای از آبشارهای بلند فصلی در طول مسیر تهران شمال...چرخی در شهر ساری می زنیم و راهی دریا می شویم. نزدیک ترین ساحل به شهر ساری خزرآباد(فرح آباد) است که تا شهر ساری ۳۰کیلومتر فاصله دارد. چند بنای مهم در خزرآبادساری واقع شده است که از آن جمله مسجد فرح آباد و حمام و کاخ عباسی  می باشد... و بازگشت به تهران اگرچه در تاریکی شب است اما زیبایی های خودش را دارد...فضای مه آلود و عطر خوش گل های بهاری هم چنان پای پنجره میخ کوبت می کند...!ایستگاه های راه آهن مسیر تهران شمال: تهران - بن کوه - کبوتر دره - سیمین دشت - زرین دشت - مهاباد - فیروزکوه - گدوک - دوگل - ورسک - سرخ آباد - سوادکوه - پل سفید - زیرآب - شیرگاه - قائم شهر - گونی بافی - ساری و ادامه مسیر تا گرگان: نوبخت - نکا - مسیر انحرافی امیرآباد - رستم کلا - بهشهر - تیرتاش - گلوگاه - بندرگز - بندر ترکمن - سبزدشت - گرگان
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۱ آذر ۹۱ ، ۰۴:۲۸
رضا نورمحمدی
پیمایش دریاچه نئور تا روستای سوباتان محدوده مسیر دریاچه نئور تا روستای سوباتان روی نقشه مشخص است.دریاچه نئور (Neor) در نزدیکی اردبیل واقع شده است... از تهران راهی اردبیل می شویم و از اردبیل در جاده خلخال، بعد از ۳۵ کیلومتر به سه راهی آللاوور می رسیم. از اینجا تا دریاچه نئور ۱۳ کیلومتر جاده کوهستانی زیبا پیش رو داریم...دریاچه نئور یکی از دریاچه های آب شیرین ایران است که بهترین فصل بازدید آن در انتهای بهار و تابستان می باشد...مظلومیتی نهان!در باران بهاری کوه های اطراف اردبیل، حرکت خود را از دریاچه نئور شروع می کنیم...دریاچه نئور از بلندی های اطراف...نمونه ای از گوسفندسراهای منطقه که بخشی از ساختمان آن با کمک تخته سنگ های عظیم ساخته شده است. تنها راه زندگی در طبیعت، هم زیستی و هم گامی با آن است...نجم آبی در کوه های اردبیل و دورنمای دریاچه نئور...کوهنوردی بهاره نئور به سوباتان یکی از معروف ترین مسیرهای طبیعت گردی شمال کشور برای عاشقان طبیعت ایران زمین می باشد...از دریاچه نئور تا روستای سوباتان کوهپیمایی استقامتی پیش رو دارید که بستگی به توان شما بین 8 تا 12 ساعت طول خواهد کشید!یک جاده خاکی ناهموار و نیسان رو(!) هم وجود دارد که با گرم شدن هوا و کم شدن بارندگی ها، برای رفت و آمد بومیان و گردشگران از نئور به سوباتان و برعکس مورد استفاده قرار می گیرد.نئور به سوباتان مسیری بسیار زیباست که بهترین فصل پیمایش آن از اواسط اردیبهشت ماه تا اواخر خردادماه می باشد...مسیر نئور به سوباتان از کنار قله بغروداغ می گذرد...صنایع دستی(!) از دل زمین می روید... کشتی یا یک هیولای بال دار در ابعاد کوچک؟ (جاشیر یا سیا کما از تیره چتریان)زمین شاداب و باطراوت، زیباترین طرح ها را رقم می زند... (زردپیاز  یا  نجم طلایی)و هر قسمت از این زمین به رنگی است...برف ها آب می شوند و چشمه ها پر آب...زمین سبز می شود و دشت ها پر گل...یکی از آبشارهای بلند در نزدیکی دریاچه نئور... (ارتفاع حدود ۱۲متر)همان آبشار از نمایی دورتر... آبادی های علی حیدر و مهار (Mahar) در نزدیکی مسیر عبوری شما به سمت سوباتان همراه با مه دیده می شود...دریای گل...به دلیل سردسیر بودن این منطقه، هنوز اهالی دام های خود را نیاورده بودند. اواخر اردیبهشت ماه شروع ورود آن ها به منطقه است...گل های آبی و زرد در دو طرف رودخانه... راهنمای ما در این برنامه، فایل GPS یکی از دوستان بود و یک اشتباه از ما باعث شد که با مسیر اصلی به اندازه یک دره و رودخانه پرآب درون آن، فاصله پیدا کنیم!اما در نهایت در نزدیکی روستای برزبیل (Barzabil) راهی برای رسیدن به مسیر اصلی یافتیم که باید از درون رودخانه عبور می کردیم...مهندسین در حال ساخت پل چوبی بر روی رودخانه خروشان...روستای برزبیل...مسیر نئور تا سوباتان در بیشتر روزهای سال همراه با مه شدید است...نمای پیش روی شما هر لحظه تغییر می کند...یک لحظه رویا... روستای سوباتان درست پشت این کوه هاست...کلبه ای بر بلندای ابرها...آبشار ورزان (Varzan) یا به قول بومی ها آبشار ورازان (Verazan) در نزدیکی روستای سوباتان...از سوباتان تا آبشار ورزان حدود 1 ساعت کوهپیمایی سبک در پیش خواهید داشت...نمایی دیگر از آبشار ورزان...نمونه ای از برفچال های باقی مانده در منطقه سوباتان...بلندترین نقطه در طول مسیر، آبادی شاه تجی (Shah Taji) یا به زبان محلی ها شتجی (Shataji) بود که دو کلمه اصلی و با معنی دارد: شاه و تاج...یه نوع گل گاوزبان با نام سگ زبان یا کاش! هر چه هست بسیار زیباست این آفریده پروردگار...بهترین چراگاه گوسفندان در ییلاقات سوباتان...متاسفانه در این منطقه چرای بی رویه دام به راحتی به چشم دیده می شود...منطقه پراز گله های بزرگ گوسفند و بز است!وجه تسمیه سوباتان: سوباتان یک واژه ترکی است و به جایی گفته می شود که آب فرو می رود...این نام گذاری از آن جهت است که این روستا نسبت به آبادی های اطراف آن در ارتفاع پایین تری قرار گرفته...در سوباتان و بلندی های اطراف گله های پرورش اسب زیاد دیده می شود... سوباتان یکی از ییلاقات شهر هشتپر استان گیلان است. اهالی سوباتان از اواخر فروردین ماه رفته رفته بار و بنه خود را به سوباتان می آورند...مارمولکی با خال های آبی خوشرنگ...هر چه به سوباتان نزدیک تر می شویم، تعداد کلبه ها و تراکم آن ها بیشتر می شود...در سوباتان مردمانی خونگرم و مهمان نواز را دیدم که با وجود گردشگر پذیر بودن این منطقه، چنین برخوردهای عجیب به نظر می آمد و البته باعث خوشحالی بود... (متاسفانه در بیشتر موارد حضور گردشگر در مناطق روستایی و دور افتاده باعث تغییر رفتارهای سنتی مردمان بومی می شود!)معروف خیاطی، خیاط سوباتان که دقایقی مهمان صفای خانه و مغازه اش بودیم...و البته یادگارهایی از او به همراه آوردیم...هر چند چرای بی رویه دام در این منطقه نگران کننده است اما نمی شود تا سوباتان رفت و میهمان کبابی های سوباتان و گوشت تازه و جگرهای به یاد ماندنی آن نشد پول داری کباب بخور، نداری دود بخور! البته این آقا می گفت...نزدیکترین منطقه به روستای سوباتان، لیسار در استان گیلان می باشد که قلعه ای قدیمی و زیبا دارد. (در پستی جداگانه قلعه لیسار را معرفی خواهم کرد.)از سوباتان تا لیسار مسیری جنگلی است و کوتاهترین مسیر تا دریای کاسپین می باشد.اما مسیر دسترسی اهالی سوباتان به شهر از طریق جاده خاکی و بسیار ناهموار و پیچ در پیچ سوباتان به هشتپر یا همان تالش می باشد.جاده سوباتان به تالش هم نیسان روست و در صورت انتخاب این مسیر، حدود دو ساعت تکان تکان های عقب نیسان با شما همراه خواهد بود.در طول مسیر  سوباتان به تالش، روستاهای نام آشنایی چون بسک (Besk)، کیش دیبی و ماشین خانه دیده می شود.با گرم شدن هوا، هر چه به سوباتان نزدیک تر می شویم و از آن جا به سمت تالش که راهی می شویم، شرجی بودن هوا بیشتر حس می شود... روستای سوباتانهمیشه سعی کنید در این مناطق از مردم خرید کنید به چند دلیل که ۲ دلیل اصلی و واضح عبارت است از: خرید خالص ترین اجناس بدون دوز و کلک! و کمک به اقتصاد ضعیف خانواده های روستاییان...
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۱ آذر ۹۱ ، ۰۴:۲۸
رضا نورمحمدی
کلیسای زور زورکلیسای زور زور یا کلیسای ننه مریم ماکو در استان آذربایجان غربی و محدوده شهرستان چالدران واقع شده است...چند سال پیش در ایمیلی عکس کلیسای زور زور را به عنوان یکی از دیدنی های ایران زمین دیده بودم اما فکر می کردم که این عکس واقعی نباشد. وجود کلیسا و دریاچه و نمای کلی آن، فضایی شبیه به سرزمین های اروپایی را تداعی می کند... راه دسترسی به کلیسای زور زور: در ۲۰ کیلومتری ماکو، روستایی به نام بارون قرار گرفته که در کنار آن سدی با همین نام احداث شده است و کلیسای زور زور در نزدیکی دیواره سد بارون و بر روی بلندی دیده می شود...از آن جایی که این کلیسا در منطقه حساس مرزی و در کنار تاج سد بارون قرار گرفته است، ورود به منطقه نیاز به هماهنگی با نیروهای حفاظتی دارد. اگر تعداد بازدیدکنندگان زیاد است و می خواهید بدون اما و اگر بازدید خود را به راحتی انجام دهید، پیش از حضور در منطقه با اداره میراث فرهنگی ماکو هماهنگ شوید...کلیسای زور زور در سال ۱۳۱۵ میلادی توسط اسقف اعظم کلیسای تاتائوس مقدس با طرحی صلیبی ساخته شده است...بنای کلیسا کم حجم و منفرد است و شبیه دیگر آثار ارامنه می باشد. نمای داخلی و خارجی دارای سنگ های تراشدار منظم و فاقد بند ملاط است...وجه تسمیه کلیسای زور زور: این کلیسا زیر نظر عالیجناب هوانس یرز نقاش، معروف به زور زورتسی اداره می شده است که از این رو نام وی بر روی کلیسا قرار گرفته است...کلیسای زور زور در سال ۱۳۶۷ هجری شمسی با آب گیری سد بارون به زیر آب می رفت! اما با همت ارامنه و تخصص کارشناسان ایرانی، طرح انتقال کامل کلیسا به محلی مرتفع در همان مکان اجرا شد...محل جدید در فاصله ۶۰۰متری و با اختلاف ارتفاع ۱۱۰متر نسبت به مکان قبلی می باشد...محل کلیسای زور زور قبل و بعد از جابجاییبه گفته کارشناسان میراث فرهنگی، این جابجایی یکی از اتفاقات مهم در تاریخ نگهداری میراث فرهنگی و تاریخی کشور می باشد. سنگ ها شماره گذاری شده و بر اساس طرح اولیه دوباره بر روی هم قرار گرفته اند...این عکس تغییرات بنای کلیسا را قبل از جابجایی و فقط در عرض سه سال (بین سال های ۶۳ و ۶۶) نشان می دهد که به دلیل عدم حفاظت از آن تخریب وسیعی در قسمت درب ورودی و سقف صورت گرفته است... نمای پانوراما از کلیسای زور زور و دریاچه سد بارون در پشت آن... بر روی عکس بالا کلیک کنید
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۱ آذر ۹۱ ، ۰۴:۲۸
رضا نورمحمدی
دریاچه بزنگاندریاچه بزنگان (Bazangan) در مسیر مشهد به سرخس واقع شده است که از سرخس ۷۰ کیلومتر  و از مشهد 120 کیلومتر فاصله دارد...شهر مرزی سرخس از شمال و شرق به کشور ترکمنستان و از غرب به دشت مشهد منتهی می شود...قرار گرفتن صحرای قره قوم ترکمنستان در نزدیکی سرخس از یک طرف و ارتفاع پایین این شهر از سطح دریا که حدود 200 تا 300متر می باشد باعث شده این منطقه نسبت به شهرهای مجاورش از بارش کمتری برخوردار باشد...همین عامل باعث شد در سفر نوروزی به خراسان سرخس جایگزین کلات سرد و برفی در آن روزها شود.سرخس یکی از شهرهای مهم جاده ابریشم بوده به این جهت که بر سر راه مرو به نیشابور قرار گرفته است... دریاچه بزنگان در محدوده شهرستان سرخس و در استان خراسان رضوی واقع شده است و بزرگترین دریاچه طبیعی این استان می باشد که در فهرست آثار طبیعی ملی ایران به ثبت رسیده است...وسعت دریاچه 320هکتار است و در زمستان میزبان پرنده های مهاجر می باشد...آب دریاچه از طریق چشمه های درون دریاچه و همینطور آب های فصلی کوه ها و چشمه های اطراف تامین می شود...از روستای بزنگان تا دریاچه یک کیلومتر جاده کوهستانی آسفالته مناسب می باشد...متاسفانه گله های بزرگ دام خیلی زود در اطراف دریاچه به چرا مشغول هستند و این شاید باعث از دست رفتن مراتع منطقه شود...رنگ طلایی نیزارهای اطراف دریاچه چشم نوازی می کند...آب دریاچه شور است و غلظت بالای نمک باعث شده است دریاچه از دور به رنگ لاجوردی دیده شود...دنیا دنیا آرامش رو در این طبیعت زیبا می تونی جستجو کنی...نقش باد و آب و نور آفتاب...و بازار عکاسی هم در این نیزار زیبا داغ داغه...و باز هم نورپردازی پرتو خورشید بر ساقه های طلایی...پاسگاه محیط بانی دریاچه بزنگان...محیط بان ها در مناطق حفاظت شده در نوروز و روزهای تعطیل هم نگهبان میراث ایران زمین هستند...آقای ساعدی محیط بان خوش اخلاق بزنگان...اینجا جای ماندن است و لذت بردن...تنها بلندی های اطراف دریاچه با شکلی منظم دیده می شود، بعد از آن تا چشم کار می کند دشت است و دشت...صید ماهی در کنار دریاچه بزنگان یکی از تفریحات مردم منطقه است...به نظر میاد ماهی خیلی بزرگی باشه...اونقدر بزرگ که صیاد نیاز به کمک پیدا می کنه...و بالاخره شکار این ماهی خیالی بزرگ... ! روزی روزگاری تو هم برو بیایی داشتی...!و نمایی پانوراما از دریاچه بزنگان سرخس و فضای اطراف آن... (بر روی تصویر کلیک کنید)
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۱ آذر ۹۱ ، ۰۴:۲۸
رضا نورمحمدی
ارسبارانذخیره گاه زیستکده ارسباران (Arasbaran) در استان آذربایجان شرقی و در حدفاصل شهرستان های کلیبر و جلفا، در حاشیه جنوبی رود مرزی ارس واقع شده است...وسعت ذخیره گاه زیست کده ارسباران حدود ۸۱هزار هکتار، و ارتفاع آن از سطح دریا در نقاط مختلف بین ۲۵۶ تا ۲۸۹۶متر می باشد...لحظه غروب خورشید در اولین ساعات ورود به منطقه...و آسمانی که در هر لحظه به گونه ای دلربایی می کند... جایی که زمین و آسمان به هم گره می خورند...در ذخیره گاه زیست کره ارسباران چند پاسگاه محیط بانی دیده می شود که پاسگاه محیط بانی عباس آباد در یکی از بهترین مکان های منطقه ارسباران واقع شده است...در منطقه آینالی محوطه ای فنس کشی شده که مخصوص نگهداری مرال ها می باشد...فکرش رو بکنید: در حال و هوای خود در حال قدم زدن وسط جنگل و دشت باشی که به یک باره یک گوزن قرمز با شاخ های بزرگ و زیبا از کنارت ترسان و هراسان فرار کنه!!! دنیا دنیا آرامش...تنوع گیاهی و جانوری در ارسباران بسیار بسیار زیاد است به طوری که در یک فضای بسیار کوچک در پیش پای خود، ده ها گونه مختلف را می توان دید...یکی از تفرجگاه های ارسباران، روستای آینالی یا آینالو می باشد که در میان منطقه جنگلی ارسباران واقع شده است...در جایی خواندم که منطقه آینالو طبق اعلام یونسکو (!) خوش آب و هواترین منطقه ایران است. (قلعه آهویی در دوردست دیده می شود.)کاروان شادی عروسی آذربایجانی که عروس و داماد را همراهی می کنند...جاده ای که از میان جنگل های ارسباران گذر می کند...زنبورداری یکی از شغل های رایج در این منطقه پوشیده از گل و گیاه است و کندوهای عسل در گوشه گوشه مسیر دیده می شود...همیشه تصورم از ارسباران یک منطقه کاملا بکر و دست نخورده بود که وقتی وارد آن می شوی دیگر اثری از انسان ها و ماشین هایشان نمی بینی!هر چند با وجود روستاهای فراوان در ارسباران و گذر جاده از میان این منطقه، باز هم طبیعت بکر و زیبا را می توان دید...مهربانی مردم در جای جای این سرزمین پایان ناپذیر است. پیرمرد باصفای نگهبان ماشین های راه سازی ما را به استکانی چای دعوت می کند...هر چه که از کلیبر به سمت رود ارس نزدیک می شویم ارتفاع ما از سطح دریا کمتر می شود و هوا گرمتر و شرجی تر می شود...هم چنین با کم شدن ارتفاع، پوشش جنگلی پراکنده تر می شود و کوه های بلند و سر سبز جای خود را به دشت های باز و وسیع می دهد...قبرستانی قدیمی در نزدیکی روستای وینق ارسباران...جاده ای که درست از وسط منطقه حفاظت شده داراغزی ارسباران می گذرد و در مورد مزایا و مخاطرات آن بحث های زیادی وجود دارد...عبور از وسط منطقه و قطع راه ارتباطی حیوانات در دو طرف زیستگاه، و هم چنین دسترسی ساده تر شکارچیان یک عیب بزرگ است و در عوض صرفه جویی در هزینه های رفت و آمد و کاهش مصرف سوخت و... اثرات مفید زیست محیطی است. اما واقعیت این است که به هیچ کدام در حد اعتدال توجه نمی شود!محمد وحیدشاد در این رابطه طرح جالبی را در درست بررسی دارد که امیدوارم با کمک بچه های انجمن یوزپلنگ ایرانی به نتیجه برسد...آقای مرتضی ایران فرد از محیط بانان علاقمند و زحمت کش پاسگاه داراغزی...گاومیش های حاشیه رود ارس...پیمایش حاشیه رودخانه کلیبر چای که در نهایت به رود ارس می ریزد...حاشیه رود ارس در نزدیکی سد خدا آفرین...بچه لاک پشت پیر...!جاده های پیچ در پیچ و خلوت...و فضایی که شما را دیوانه می کند...چه لذتی داشت هم کلامی با مردمان روستا...و بوسه بر دستان زحمت کششان و هم گام شدن با آن ها...یکی از جذاب ترین قسمت های سفر ما، گشت شبانه در منطقه داراغزی ارسباران بود و مشاهده یک خرس به همراه توله اش که برای خوردن آب به کنار رودخانه آمده بودند این ضیافت را کامل کرد. و به یادماندنی ترین تصویر: کل و بزها بر فراز دیواره های بلند کوه های ارسباران در شبی مهتابی...عمارت تومانیانس مربوط به دوره قاجار در روستای وینق که قدمتی بیش از۱۰۰ سال دارد...این هم یه رد پای شسته رفته و تر و تمیز از سگ رهگذر...لک لک در حال پرواز بر فراز رود ارس...بدرووود ارسباران زیبا...
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۱ آذر ۹۱ ، ۰۴:۲۸
رضا نورمحمدی
اسالم به خلخال یا خلخال به اسالمیکی از معروف ترین مسیرها در بین کوهنوردان و طبیعت گردان برنامه ای با عنوان اسالم به خلخال است که در واقع پیمایش مسیر خلخال تا اسالم (Asalem) از طریق جاده مالرو و قدیم آن است... مسیر: از اندبیل در شرق خلخال به سمت ناو و اسالمعلت این که این مسیر اغلب از خلخال به اسالم پیمایش می شود به دلیل سختی کمتر راه می باشد چرا که در این حالت شما از ارتفاع ۲۱۰۰متری به ارتفاع ۳۳۰ متری می رسید و این یعنی فرود و نه صعود. هر چند فرود در شیب تند هم چندان کار راحتی نیست!بهترین زمان برای اجرای این برنامه فصل بهار، تابستان و تا نیمه اول فصل پاییز می باشد. البته در فصل تابستان در بخشی از مسیر جنگل شرجی را باید تحمل کرد...شروع حرکت از روستای اندبیل در نزدیکی خلخال در استان اردبیل می باشد...باد وحشتناک و بسیار سردی در بالای گردنه ابتدای مسیر می وزید که انرژی بسیاری از ما برد. البته این نوع آب و هوا در فصل پاییز تو این منطقه کاملا عادی به نظر می رسد...هر چند در طول مسیر روستاها و آبادی های زیادی وجود دارد که تا پیش از آغاز سرما در بیشتر آن ها زندگی جریان دارد، اما داشتن راهنما در این مسیر یک ضرورت است...مسافت پیموده شده توسط گروه ما و ثبت شده توسط جی پی اس حدود ۳۱ کیلومتر بود که طی دو روز انجام شد (۲۱ کیلومتر روز اول و ۱۰ کیلومتر روز دوم). البته حدود ۳ کیلومتر از این مسیر رو نیسان سواری کردیم کندوهای سنتی عسل درون کنده درختان که عسل طبیعی آن لقمه ای ۲۵۰۰ تومان برایمان آب خورد اما ارزشش رو داشت...تشکیلات جنگلبانی روستای "ناو" اسالم گیلان...هارمونی برگ های پاییزی جاری در رودخانه...آتش تنور در خانه ای در روستای ناو...زندگی ساده و مردمانی بی آلایش و مهربان. بانوی روستایی که بساط پخت نان را فراهم می کند...و صحنه هایی که دیدنش آرزوی دست نیافتنی این روزهای زندگی شهری ماست...کمپ جنگلی و طبیعتی دست و دلباز...به قطر این درخت دقت کنید! امیدوارم به این زودی ها صدای اره برقی هایی که ما شنیدیم به گوش این پیر کهنسال نرسه...مست و رها در دریای برگ های پاییزی...بازی رنگ ها و برگ ها...همواره (!) به آسمان نگاه کن... و باز هم نگاه کن به هر لحظه زیبایی پروردگار...فرم بسیار زیبا و نادر سنگ ها و صخره های جنگل های اسالم که نشان از سیلاب ها و باد و باران های روزگاران دور و دراز دارد...درختانی در طرح ها و رنگ های مختلف...صدای خش خش برگ های بسیار را می شنوی...؟!روستای لاکه تاشون در ۱۰ کیلومتری اسالم پایان مسیر کوهپیمایی ما بود. نمای پاییزی روستای لاکه تاشون اسالم...
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۱ آذر ۹۱ ، ۰۴:۲۸
رضا نورمحمدی
تنگه چاهکوه قشمجزیره قشم بزرگترین جزیره خلیج فارس می باشد و شهر قشم (جایی که عموم مردم آن را به عنوان قشم می شناسند) در شرق این جزیره قرار گرفته است...وسعت جزیره به اندازه ای است که اگر بخواهید با ماشین از شرق به غرب آن بروید به ۲ تا ۳ ساعت زمان نیاز خواهید داشت...یکی از عجایب هفت گانه جزیره قشم تنگه چاهکوه می باشد...عجایب هفتگانه قشم عبارتند از:   دره ستارگان قشم ، غار نمکدان ، تنگه چاهکوه ، دلفین های جزیره هنگام ، جزایر ناز ، جنگل دریایی حرا و لاک پشت عقابی.تنگه چاهکوه قشم در شمال غربی جزیره واقع شده است و با شهر قشم حدود ۱۰۰ کیلومتر فاصله دارد. راه دسترسی به تنگه چاهکوه کاملا آسفالته بوده و فقط در یکی دو کیلومتر پایانی خاکی می شود که البته وضعیت خوبی دارد...تنگه چاهکوه در نزدیکی روستای چاهو شرقی قشم واقع شده است. این بخش از جزیره به دلیل تردد کم تر برای ما بسیار دیدنی تر و دوست داشتنی تر بود... ۱۲ نفر با یک دستگاه هایلوکس دو کابینه راهی تنگه شدیم و بسیار خوش شانس بودیم که یکی از بهترین مردمان قشم راننده و راهنمای ما بود. خونگرمی و صبر و بردباری و داستان زندگی و گذران عمر "عبدالرحیم" هیچ وقت از ذهنم پاک نخواهد شد.این هم محمد وحیدشاد عزیز که امیدوارم به زودی دوباره سرحال و کوله به پشت ببینمشعکس پانوراما از تجمع پشت هایلوکس در حال حرکت!!! ورودی تنگه چاهکوه و سه سر نگهبان تنگه در سمت چپ عکس... این تنگه به صورت کاملا طبیعی و طی میلیون ها سال با فرسایش ماسه سنگ ها ایجاد شده است... هنوز هم می شود امواج دریا را روی این دیواره های زیبا مشاهده کرد...برای پیمودن قسمت های بیشتری از تنگه، نیاز به مهارت های اولیه سنگ نوردی خواهید داشت...  در ابتدای تنگه چاهکوه چهار حلقه چاه حفر شده است تا آب از قسمت های مختلف تنگه توسط نهرها به آن هدایت شود...نهر آبی توسط اهالی جزیره در گذشته ایجاد شده است تا آب بارانی را که به تنگه وارد می شود برای مصرف ساکنین هدایت کند...  جوی آب در وسط عکس  دیده می شود که با شیب زیاد به مرکز تنگه و چاه ها هدایت می شود.گویی استادکاران مدتی اینجا کار کرده اند...!در زمان بازدید ما از تنگه چاهکوه قشم، چاه اول آب داشت و بقیه چاه ها خشک بودند... آبی زلال و نشاط آور...وجه تسمیه تنگه چاهکوه قشم: در دل کوه ها و صخره های اشکال متفاوتی وجود دارد که یکی از مشخص ترین آن ها حلقه های چاه طبیعی می باشد. هرچند چاه هایی که بعدها توسط اهالی جزیره در این تنگه ایجاد شده است نیز در این نامگذاری بی تاثیر نبوده است... در تابلوی اطلاعات سازمان منطقه آزاد قشم این تنگه به نام دره مقدس چاهکوه معرفی شده است چرا که پیشینیان ما وجود آب را مقدس می دانسته اند. اما اینجا هنوز هم مقدس است چرا که به راحتی شکوه و بزرگی و قدرت پروردگار را می توانی حس کنی... لحظه ای آرامش... فقط کافی ست چشم هایت را ببندی و هیچ صدایی نشونی! چند دقیقه اول سرشار آرامش و لذت می شوی اما طولی نمی کشد که ترس وجودت را فرا می گیرد. تو در یک دنیای ناشناخته ای و صداهایی که فقط به گوش تو می رسد... در اطراف تنگه تعداد زیادی روباه زندگی می کنند که به نظر می آید رفت و آمد انسان های بی آزار برایشان عادی شده... صدف ها هم جزئی از مصالح به کار رفته در ساخت این تنگه هستند... و دالان های زیادی که پیمایش آن ها نیاز به زمان کافی دارد...
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۱ آذر ۹۱ ، ۰۴:۲۸
رضا نورمحمدی